پاسخ به:اشعار و متن روضه یاران و اصحاب امام حسین علیه السلام
سه شنبه 13 آبان 1393 2:23 PM
شجاعت و جوانمردی حبیب آن حدی بود که بعد از شهادتش برای بردن سر حبیب، یکی با دیگری نزاع می کرد و هر کدام درصدد بودند خود را قاتل حبیب معرفی کنند و جایزه ی بیشتری دریافت نمایند. شخصی که حامل سر حبیب بن مظاهر به دارالعماره کوفه بود، سر را به گردن اسب آویخته بود، ناگاه نگاه کرد، دید جوانی پیشاپیش می دود و لحظه به لحظه صورت را بالا کرده به سر بریده نگاه می کند، حتی با او داخل دارالعماره شد و خارج گردید.
آن شخص با ناراحتی پرسید: چرا مرا رها نمی کنی؟ آن نوجوان گفت:
هذا الرأس الذی معک رأس ابی فتعطینه حتی ادفنه.
این سر که همراه توست، سر پدرم می باشد، پس آن را به من بده تا دفنش نمایم. ولی آن شخص نپذیرفت.
مقتل ابومحنف ص 146 – منظومه ی عشق ص 183
منبع:كتاب گلواژه های روضه
در زندگی بکوش. لباس صبر بر تن بپوش. با دانایان بجوش. عزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش