زبانحال مادر علی اصغر علیه السّلام
پنج شنبه 8 آبان 1393 12:45 PM
کجائی ای نوگل پرپر
ای گل احمر ای علی اصغر
گلویت شد ، پاره از پیکان
این نباشد مادر ، مرا باور
تو بودی هم بازی طفلان
زینب دامانم ای گل خندان
شهنشه بردت سوی میدان
با رخی زرد و با لب عطشان
که شاید ، رحمی کنندت این
بی حیا لشکر ، ای علی اصغر من
کجائی ای نوگل پرپر
ای گل احمر ای علی اصغر
گلویت شد ، پاره از پیکان
این نباشد مادر ، مرا باور
غمت مادر کرده مدهوشم
چسان بی تو آب من نوشم
رسد فریاد تو بر گوشم
کجائی ای زینت آغوشم
تو هم دبودی یادگاری از
شاه بی یاور ای علی اصغر من
کجائی ای نوگل پرپر
ای گل احمر ای علی اصغر
گلویت شد ، پاره از پیکان
این نباشد مادر ، مرا باور
غمت را من چون کنم چاره
کودک عطشان حنجر پاره
مگر خوابت برده در آغوش
علی اکبر ای علی اصغر
کجائی ای نوگل پرپر
ای گل احمر ای علی اصغر
گلویت شد ، پاره از پیکان
این نباشد مادر ، مرا باور
آن شکر خند دلربای تو
آب آوردم از برای تو
به پستانم آمده شیر
ای کودک مادر ای علی اصغر
کجائی ای نوگل پرپر
ای گل احمر ای علی اصغر
گلویت شد ، پاره از پیکان
این نباشد مادر ، مرا باور
سر دست شاه دین بابت
عجب کرده حرمله خوابت
ز تیر کین کرده سیرابت
شدی خاموش و نمی آید
ناله ات دیگر ای گل پرپر
کجایی ای نوگل پرپر
کجائی ای نوگل پرپر
ای گل احمر ای علی اصغر
گلویت شد ، پاره از پیکان
این نباشد مادر ، مرا باور
در زندگی بکوش. لباس صبر بر تن بپوش. با دانایان بجوش. عزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش