شمر ، پست تر از حیوان
سه شنبه 6 آبان 1393 9:31 AM
شمر بن ذی الجوشن فرزند مادری است که روزی از محله (سبیع) به محله(خیام) بیرون میرود که راه را گم کرده تشنه میشود، به چوپانی که گوسفندانی را میچرانیده برخورده و از او طلب آب میکند، چوپان میگوید:آب میدهم به شرط تمکین به فعل حرام و مادر شمر نیز میپذیرد و از او شمر را باردار میشود، نام اصلی او (شرحبیل بن قرط بن اعور بن عمرو بن معاویه) است.
شمر از جمله افرادی است که ابن زیاد حاکم وقت کوفه از او برای پراکنده کردن مردم کوفه از گرد مسلم بن عقیل(ع) استفاده مینماید. او در روزعاشورا فرمانده پیاده های لشکر کوفه بود و در تاریخ از او به عنوان کسی یاد شده که در آخرین ساعتهای روز دهم محرم زمانی که امام حسین(ع) با جراحتهای فراوان بر سر و سینه مجروح هستند، آن لعین با چکمه و خنجر برهنه بر سینه امام(ع) نشسته و سر از بدن مطهرش جدا میکند.
به گواه تاریخ همیشه پاک ترین و ارزشمند ترین انسانها به دست کسانی به قتل رسیده اند که ناپاک ترین و ملعون ترین افراد جامعه خود بودهاند.
شمر پس از شهادت امام علی(ع) در کوفه اقامت داشته و از کسانی به شمار میرود که در قتل و کشتن یاران امام علی (ع) پیشگام بوده؛ یارانی چون «حجر بن عدی».
شمر بن ذی الجوشن از رؤسای قبیله هوازن به شمار میرفته و فرد ثروتمندی بوده است. هنگام ورود عبید ا. . . بن زیاد به شهر کوفه شمر یکی از عمال و مشاوران و فرماندهان مورد اعتماد وی و عملا مجری دستورهای او به شمار میرفته است. بیتردید میتوان گفت، در واقعه کربلا کسی که دستورهای ابن زیاد را بدون کم و کاست اجرا میکرد و متعاقب آن مراقب اعمال و رفتار عمر بن سعد بود، شمر بن ذی الجوشن بود شمر درروز نهم محرم که به همراه لشکری وارد کربلا میشود، برای فرزندان ام البنین امان نامه ای به همراه میآورد که تاریخ آن را چنین نقل کرده است:(شمر به نزدیک خیمه های امام حسین(ع) میرسد و بانگ بر میآورد که کجایند فرزندان خواهر من ام البنین(آنها هم قبیله بوده اند و او دایی حقیقی حضرت عباس و برادرانش نمیباشد) عبدا...، جعفر، عثمان و عباس کجایید، امام حسین (ع) هم بانگ او را شنیده برادران خود را امر میفرماید که جواب او را بدهید، اگر چه فاسق است اما با شما هم قبیله میباشد، پس آن سعادتمندان بر آن شقی وارد شده و میگویند: «با ما چه کاری داری»؟
شمر میگوید: شما در امانید با برادر خود حسین نمانید و از او کناره بگیرید و سر در طاعت امیرالمؤمنین یزید گذارید.
حضرت عباس (ع) بر او بانگ زده و میگوید: «بریده باد دستهای تو و لعنت بر امان نامه ای که برای ما آورده ای، ای دشمن خدا امر میکنی که ما از برادر و ولی خدا دست بکشیم و سر در راه طاعت ملعونان و فرزندان آنها بگذاریم، آیا برای ما امان آورده ای و برای پسر رسول خدا امانی نیست»؟ شمر از شنیدن این جملات خشمگین شده و به لشکر خود باز میگردد.
صبح روز عاشورا شمر فرماندهی پهلوی چپ سپاه ابن سعد را برعهده گرفته و هنگامی که با خندق و هیزم اطراف خیمه های امام حسین(ع) و یارانش روبه رو میشود با امام گستاخانه صحبت میکند، پس از آنکه امام(ع) برای تذکر به سپاه کوفه خطبهای در سابقه درخشان خانواده اش میگوید و از سخنان رسول اکرم(ص) درباره دوستی با اهل بیت(ع) صحبت میکند.
شمر کلام ایشان را قطع کرده و حبیب بن مظاهر به او پاسخ دندان شکنی میدهد.
همچنین وقتی عبدا... بن عمیر از یاران امام حسین(ع) به شهادت میرسد، شمر به غلام خود دستور میدهد با نیزه ای بر سر همسر او که بر بالای جسد همسرش بوده کوبیده و او را به شهادت برساند.
در یازدهم محرم سال (61ه. ق.) ابن سعد دستور میدهد سر 72 تن شهدای کربلا را بریده و بین قبیلهها تقسیم کنند و به همراه شمر و چندی از فرماندهان به کوفه نزد ابن زیاد بفرستند.
در پی قیام مختار ثقفی در سال 66ه. ق. شمر در جنگ علیه او شرکت کرده، اما مختار وی و دیگر امرای اموی را در جنگ (جبانه السبیع) در یکی از محلههای کوفه شکست داده و شمر از کوفه میگریزد، مختار جمعی را به همراه غلام خود (زربی) در پی او فرستاد، شمر غلام مختار را کشته و به قریهای میگریزد و از آنجا به قریه دیگری به نام (کلتانیه) بین شوش و روستای حمیره میرود و نامهای برای مصعب بن زبیر میفرستد که آماده جنگ با مختار بوده است، اما برخی از سپاهیان مختار، شمر را احاطه کرده در حالی که یارانش گریخته بودند، او را کشتند.
گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست