0

متن نوحه و روضه شب چهارم محرم، طفلان زینب

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن روضه شب چهارم محرم، طفلان زینب
دوشنبه 5 آبان 1393  7:20 PM

هاجر و زینب (سلام الله علیها)
 

وقتی ابراهیم می خواست اسماعیل را بِبَرد سر بِبُرد، لباس نو تنش بچه اش کرد،

بی بی زینب (سلام الله علیها) هم بچه هاش رو بغل کرد، اما زینب کجا، هاجر کجا، هزار هاجر هم به گرد پای زینب نمی رسند، هاجر وقتی اسماعیل را زنده دید جای چاقوی ابراهیم را بر گلوی اسماعیل دید، اینقدر گریه کرد، بعضی ها گفتند تا سه روز بیشتر زنده نموند، بمیرم برای زینب (سلام الله علیها) ... .

 

****************************
هزار اگر

اگر چه خواهر تو بی بضاعت است اما

                        ببین میان بساطش دو تا پسر دارد

برای نجمه و لیلا اگر نیاوردی

                     همین که نوبت من شد، هزار اگر دارد

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
دسترسی سریع به انجمن ها