پاسخ به:متن روضه شب چهارم محرم، طفلان زینب
دوشنبه 5 آبان 1393 7:14 PM
بود زینب را دو مه سیما پسر
کز فروزان چهره هر یک چون قمر
هر دو از رخشندگی بدر تمام
وز دو گیسو لیله قدری تمام
شد به سوی خیمه زینب با شتاب
با دلی پر آتش و جسمی پر آب
با سرشک افشاند گرد از مویشان
شانه زد بر عنبرین گیسویشان
هر دو بر دست و تیغی در میان
و آن گه ایشان را به رسم ارمغان
نزد شاه آورد و بوسیدش قدم
گفت کای شاهنشه گردون قدم
مور را از درگه خود رد مکن
بر رخش راه رجا را سد مکن
تحفه ناقابلش را کن قبول
تا نگردد مور هم از غم ملول
چشم رحمت باز و بر خواهر نما
این دو را قربانی اکبر نما
در زندگی بکوش. لباس صبر بر تن بپوش. با دانایان بجوش. عزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش