پیک مجروح تو شرمنده ات آقا شده است
یار آواره ات ای یار چه تنها شده است
عرق شرم من و اشک دو چشمان من است
اگر این شهر شبیه شب دریا شده است
تا که خاکی نشده معجر زینب برگرد
که برای حَرمت کوفیه مهیا شده است
خبرت آمده و دست به کارند همه
شهر آذین شده بازار چه غوغا شده است
سنگ ها دست به دست از همه جا جمع شده
پای خاکستر و آتش همه جا وا شده است
کوچه هایش چقدر مثل مدینه تنگ است
وای هر کوچه پر از روضه زهرا شده است
شیرخواران پس از این خواب ندارند که با
تیر چون نیزه ی خود حرمله پیدا شده است
از همان روز که دیدند چه دارد با خود
حرف شش ماهه زدن بر نوک نی ها شده است
من از آن کعب نی و هلهله ها فهمیدم
که از امروز سر طفل تو دعوا شده است
گوشواره، گل سر، چارقد و گهواره
رسم سوغاتی نا مردم اینجا شده است
گرمی مجلس نامحرم بی پروایش
خنده بر بی کسی دختر نوپا شده است
هیزم آورده بریزد به تنورش خولی
در تنوری که به امید تو بر پا شده است
آه برگرد که در بین حرامی هایش
سند سوختن دخترت امضا شده است