مخترع گيتار کيست؟
جمعه 26 آذر 1389 2:37 PM
پاکو دلوسيا نوازنده و آهنگساز برجسته اسپانيايي براي نام يكي از آلبومهاي خود «زرياب» را انتخاب کرده است و قطعه اي که براي اين قسمت در نظر گرفته شده ((زرياب)) نام دارد که از همين البوم مي باشد. زرياب نام يکي از موسيقيدانان بزرگ ايراني است که اختراع گيتار را به او نسبت مي دهند و در زمان حکومت عباسيان ظهور کرد. وي همدوره ابراهيم موصلي و فرزند اسحق از بزرگترين موسيفيدانان دربار عباسيان بود.
ابراهيم موصلي (125-188ه.ق) فرزند ماهان فرزند بهمن فرزند پشنگ - که همگي از کشاورزان ارجان شيراز بودند - در کوفه به دنيا آمد. وي موسيقي را نزد يک زرتشتي به نام جوانويه که در شهر ري زندگي مي کرد فرا گرفت و در همين شهر بود که با دختري به نام شاهک رازي وصلت کرد که حاصل ان فرزندي بود به نام اسحق. مي گويند گوش موسيقي ابراهيم چنان قوي و حساس بود که اگر در ميان سي نوازنده، کوک يکي از آنها نابرابر بود وي آن را به خوبي در مي يافت. اما ابو الفرج اصفهاني نويسنده کتاب «اغاني» فرزند وي اسحق موصلي (225-150 ه. ق) را به دريا و موسيقيدانان ديگر را به نهر و جوي تشبيه کرده است. وي همچنون پدر از مقرّبان دربار هارون الرشيد بود و نزد مامون نيز صاحب منزلتي رفيع بود. معتصم خليفه درباره وي گفته است: «هرگاه اسحق آواز مي خواند به نظرم چنين مي آد که کشور من وسيعتر مي شود.» از افتخارات اسحاق شاگردي چون زرياب است. زرياب(اواخر قرن هشتم ميلادي) موسيقي اين منطقه را به شمال آفريقا و اسپانيا برد و در آنجا رواج داد. اسپانياييها وي را مخترع گيتار مي داند. وي سيم پنجمي بر عود افزود و مي گويند که ده هزار آواز را با آهنگشان از بر داشت. وي تا آخر عمر در «کوردوبا» از شهرهاي اسپانيا مي زيست و در آنجا يک مدرسه موسيقي بنا نهاد و تاثير بسزايي در موسيقي اندلس داشت. ابن خلدون عالم فلسفه تاريخ و مورخ مغربي(808-732 ه.ق) درباره اين شاعر، خواننده و نوازنده بزرگ چنين مي گويد: موصليان (ابراهيم و اسحق مي صلي) غلامي ذاشتند که نام او زرياب بود. او فن موسيقي را از آنها فرا گرفته و در آن مهارت يافته بود. از اين رو موصليان به او رشک مي بردند و او را به مغرب گسيل داشتند.
زرياب به درگاه «حکم بن هشام بن عبد الرحمن داخل» امير اندلس رسيد، و او در گرامي داشتن زرياب مبالغه کرد، و به ديدار او شتافت. و به وي جايزه هاي عالي بخشيد و اقطاعها و مقرريها براي تعيين کرد، و وي را به بارگاه دولت و در ميان نديمان خويش به پايگاهي بلند رسانيد. از اين رو در اندلس هنر مويسقس به سبب زرياب پيشزفت شاياني کرد، پس از وي تا روزگار ملوک طوايف يادگارها و آثار او همچنان باقي و متداول بود و از نسلي به نسل ديگر منتقل مي شد. چنانکه در اشپيليه(اسپانيا) نمونه هاي هنر وي بدانسان توسعه يافت که همچون دريايي بيکران بود و پس از زايل شدن رونق و شکوه آن شهر يادگارهاي هنري زرياب از آنجا به کشورهاي ساحلي افريقيه و مغرب منتقل شد و در شهرهاي ان سرسزمين تقسيم گرديد. و با آن که عمران و تمدن افريقيه به قهقرا بازگشته و دولتهاي آن رو به نقصان مي روند، هنوز هم بقاياي هنري زرياب در آن سرزمين يافت مي شود.