0

اساسا درمان چه نسبتی با عرفان دارد؟

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

اساسا درمان چه نسبتی با عرفان دارد؟
جمعه 25 مهر 1393  1:29 PM

« آیین آیورودا » به عقیدۀ پیروانش مجموعه‌ای از آگاهی باطنی در عرصه درمان است که دانشمندان و سالکان هندی در طول سالیان سال به تدریج از طریق مراقبه فکری و درون‌نگری کشف کرده‌اند. طب آیورودا که از نظر گرایش‌های باطن گرایانه، به خواهر یوگا لقب یافته، نوعی طب کل‌نگر و کلیّت‌گرا است.

پیروان این روشِ پزشکی در یک اصل اتفاق نظر دارند که اساس موجودیت انسان نوعی انرژی کیهانی بوده که به دلیل هوشمندی و برخورداری از شعور درونی قادر است ضمن تحول درونی و باطنی، انسان را به شفا و بهبودی برساند. از این روست که به این شعور همگانی، آگاهی کیهانی نیز گفته می‌شود.

بزرگان دانش آیوردوا معتقدند که این دانش از کتب مقدس « وداها » برخاسته که منبعی نسخ ناشدنی است [۱] چرا که بر روحانیون هند الهام شده است. آیوردوا تنها به عنوان درمان بر سر زبان‌ها نیست، بلکه از آن‌جا که دانشی اشراقی است، دانش زندگی و شیوۀ درست زندگانی محسوب می‌گردد که اصولش کاربرد جهانی و همگانی دارد. [۲]

طبق وداها تمام اشکال در حالت اولیه خود دارای سه اصل « گانا » که در تعادل کامل قرار دارند ( ساتورا، راجاس، تاماس ). تأثیر متقابل گاناها بر همدیگر موجب اختلال در تعادل آن‌ها شده و به منظور بازیابی و برگشت این تعادل، فعالیت آغاز شده که نتیجه آن خلق جریان انرژی « واتر و یا آکاش » است. از آکاش، هوا و از هوا، آتش و سپس از آتش، آب و زمین به وجود می‌آید. هم‌زمان در طول فرایند خلقت، سه حوزه در حال شکل‌گیری است، مشتمل بر حوزه روحی ( آگاهی ) که توسط ساتوا خلق می‌شود. حوزه قدرت که توسط راجاس خلق می‌شود و حوزه ماده که توسط تاماس بوجود می‌آید. این پنچ عنصر به حوزه ماده تعلق دارد و مواد سازنده بدن انسان هستند.

گفته می‌شود نظریۀ مربوط به سه دوشا؛ واتا ( باد )، پیتا ( صفرا )، و کافا ( بلغم ) از ابداعات آیورودا است. این سه دوشا تشکیل دهندۀ طبیعت شیمیایی هر موجود زنده است که توسط پنج عنصر ساخته شده‌اند. [۳]

هدف طب آیورودا تطبیق انرژی‌های درونی بدن انسان با تغییرات انرژی‌های محیطی و حفظ تعادل انرژیایی طبیعی کلّیت وجود انسان است. طب آیورودا باور دارد که بدن انرژیایی یا کوانتومی انسان به واقع کالبد آگاهی و شعور کامل است و این شعور چنان کامل و ظریف ساز و ظریف پرداز است که همه چیز را می‌فهمد و به همه چیز محیط حتی اندک‌ترین افکار و عواطف دیگران واکنش نشان می‌دهد. علت بیماری در آیورودا افزایش یا کاهش این انرژی‌هاست.

آیورودا معتقد است عامل اولیه، تغییرات ذهن است. ذهن، بدن را به سوی بیماری یا سلامتی سوق می‌دهد و موجب عدم تعادل انرژی‌های درونی می‌شود. روش‌های بالا دستی در درمان دارد و دستی دیگر در معناگرایی و حقیقت‌جویی. نکته قابل ذکر درباره این فنون این که هیچ‌کدام ادعای کارآمدی تام و کامل ندارند. بعضی از رهبران این آیین‌ها در گفته‌هایشان به نارسایی و ناکارامدی این مسلک‌ها اعتراف کرده‌اند.

چنان‌که یکی از افرادی که انتظار درمان از این طریق داشته و البته خود از بزرگان یکی از همین آیین‌هاست، در کتابش می‌نویسد:

« من ماه‌ها وقت خود را صرف انجام تمرینات مختلف چاکرایی می‌کردم، به کمک کریستال‌ها با انرژی دادن، با ایجاد حالت‌های روحی خاص. تجربیات شخصی من این بوده که ضرر این گونه تمرین‌ها بیشتر از منافع آن بوده است، چنین مداخله‌ نا آگاهانه‌ای در طبیعت بدن، تنها سبب ناتوان ساختن بدن می‌شود. پس بهتر است انسان جانب احتیاط را رعایت کند، در طی کار کردن با چاکراها تجربیات فراوانی رخ می‌دهند، هر چند این تجربیات جالب بودند؛ اما هیچ یک نتوانستند به گونه‌ای پایدار زندگی مرا متحوّل کنند، در واقع در برابر حقیقت زندگی ارزش چندانی نداشتند ». [۴]

آن‌چه در باب عرفان‌های درمان‌گرا قابل توجه است این نکته مشترک است که اساسا این روش‌ها اگر هم در ادعای درمان که سنگ آن را بر سینه می‌زنند، به شکل کامل توفیق یابند، باید پرسید اساسا درمان چه نسبتی با عرفان دارد؟

عرفان به معنای راهی است که به معرفت الهی و رضایت ذات مقدسش منتهی می‌شود، چرا باید درمان جسمی مترادف معرفت الهی قلمداد شود؟ چه تضمینی وجود دارد که اگر انسان‌ها در یک مرام به ظاهر معنوی، سلامت جسمی خویش را بازیابند به رضایت الهی هم دست یافته‌اند؟ [۵]

پی‌نوشت:

[۱]. ساتیش‏چاندرا‏چاترجی و داتا، معرفی مکتب­های فلسفی هند، ص ۵۲ به بعد.
[۲]. جواهری، هریش؛ ماساژ آیورودیک، ص ۱۹.
[۳]. جواهری، هریش؛ همان، ص۲۰.
[۴]. پرانا، اتریا، ترجمه آرام، ص۷۹.
[۵]. عرفان‌های کاذب؛ راه‌های نفوذ و راه‌کارهای مقابله، ص ۶۲.

 

تشکرات از این پست
alirezaHmzezadh
دسترسی سریع به انجمن ها