مقالات شادی
چهارشنبه 23 مهر 1393 9:29 AM
خنده، شوخی و شادمانی ویژگی شایسته انسانهاست که از گستره احساسات آنان دستچین میشود، نشان از نشاط روحی داشته و موجب بردباری و شکیبایی آدمی میشود. رهآورد این صفات سهگانه، رهایی انسان از فرسودگی خاطر و دوری از پژمردگی گلبرگهای وجود بوده که در پرتو آن آرامش، آیندهنگری و بصیرت افزونتری در تصمیمگیریها فراهم شده و دشواری کمتر و کامیابی بیشتری در مسیر زندگی خواهد بود. به جرئت میتوان گفت که این موضوع از اهمیت بسیار والایی در زندگانی برخوردار میباشد. آیین آسمانی اسلام که دینی کامل و جامع است، با توجه به نیازهای انسان و زمینههای کمال و تکامل او در جلوههای مختلف، نگاهی همه سویه به این پدیده نموده و برای تجدید توان و کسب نشاط و طراوت روحی، راهکاری به نام خرسند سازی همنوعان را ارائه کرده و آن را از خصلتهای خداجویان دانسته است. از این رو رهبانیّت یا دوری از لذّتهای زندگی و شادیهای شایسته فردی و اجتماعی را ممنوع ساخته، حضور در عرصههای مختلف و بهرهگیری از نشاط، تنوّع و شادی را سیرهای پسندیده، بلکه عبادتی بزرگ معرفی نموده است. بیشک آشنایی با مجموعه آموزههای دینی، احیاگر نوعی اعتدال، روشنبینی و جامع نگری است تا در کنار اشک و آه، دعا و مناجات و سیاهپوشی در سوک پیشوایان تابناک، تمامی دینباوران بینشمند و خردورز، از ظاهری آراسته و زیبا، پوششی روشن و روحافزا و بویی خوش و دلآرا بهرهمند شوند؛ خرسند و خوشحال و پر سرور و شادمان در صحنههای مختلف اجتماع ظاهر شوند. علاوه بر معارف ناب دینی، روانشناسان نیز بین خنده و نشاط روحی با سلامتی سایر اعضای بدن ارتباطی نزدیک دیده، خوشرویی و خرسندی را بهترین راه ارتباط با همگان به ویژه کودکان، نوجوانان و جوانان ارزیابی میکنند و حتّی برخی از آنان روان درمانی را با خنده انجام داده و سلامت جسمانی را در افق نشاط و شادابی روانی جستجو میکنند. با نگاهی به جامعه و جلوههای مختلف بینشها و گرایشهای افراد، دیدگاههای متفاوت یا متضادی دیده میشود که در پارهای از صحنهها مایه تعجب خواهد بود: دیدگاه نخست عرصههای گوناگون زندگی را تالار نمایشی خندهآور میداند که در لحظههای آن باید به خنده و قهقهه پرداخت و به دور از هر مسئولیّتی، همراه با گفتنیهای شادیبخش، زیبا پوشید و گوارا نوشید، تا در نگاه دیگران خوشبخت واقعی دانسته شده، زندگی لبریز از خوشی و شادمانی داشت! از این رو چون سخن از واقعیات زندگی و حقایق مقدس هستی با اینان مطرح شده و مسئولیت انسان در صحنههای مختلف اجتماع گوشزد میشود، سر تکان داده و چهره برمیگردانند. دیدگاه دیگر آن است که خنده و شوخی کار انسانهای سبک، جلف و بیخرد است؛ کسانی که زندگی را بازیچه دانسته و هیچ مسئولیتی در خود احساس نمیکنند! باید سنگین و باوقار، سخت و همیشه جدّی بود، تا وقار و عظمت و ابهت به دست آورد و اطرافیان نگاه بالایی به ما داشته و بدانند حالات کودکانه در ما وجود ندارد! اینان دوستان و نزدیکان را در حسرت لبخندی اندک فرومیبرند و همواره صورتی فرورفته در قحطیِ نشاط و شادی داشته، تمامی ناهمواریهای زندگی و سنگلاخهای حوادث در نقشه پر چین و چروک چهره آنان نمایان است. با ورود در هر محفلی، خود، خانواده و اطرافیان را در ماتمی جانکاه و لحظاتی سخت و دردآلود فرو برده، رهایی از وضعیتی این چنین را آرزوی قلبی تمامی حاضران مینمایند!! دیدگاه سوم آن است که آفرینش، داستانی خیالی، کتابی خندهآور و یا مهمانخانه تنپروری نیست تا یگانه آرمان انسان، جشن و شادکامی و فریاد و پایکوبی در آن محسوب شود! و یا عظمت شخصیت آدمی هرگز در لابلای چین و چروکِ چهره و فریاد رعدآسای او احساس نمیشود، بلکه گستره هستی مدرسهای بس بزرگ است که با آغاز تکلیف، همه ما حضوری جدّی در آن مییابیم و در هر لحظه آن باید هوشیاری و آگاهی خویش را افزایش دهیم و در امتحانهای مختلف سربلند و پیروز بیرون آییم. در این میان تبسّم، خنده، شوخی و شادمانی، ارمغانهای الهی در آغوش عشق و احساس انسانهاست که با هریک، این ایّام ارزشمند را میتوان با طراوت و پرنشاط سپری کرد و با نگرشی روشن از دانش و بینش، هیچگاه شیرینی و حلاوت این صفات را با زهرِ گناه، آلوده نساخت! |
|
مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه