صدوق با سند خود از امام حسن عسکری علیهالسلام نقل میکند که فرمود:
امام هادی علیهالسلام، بر بالین بیماری از اصحاب خود آمد، بیمار از بیم مرگ میگریست، و بیتاب بود. امام هادی علیهالسلام فرمود: ای بنده خدا! از مرگ میترسی زیرا آن را نمیشناسی، بگو ببینم اگر چرکین و آلوده باشی، و از فراوانی چرک و آلودگی، در آزار باشی، و جوشهای چرکین، و گری پیدا کرده باشی، و بدانی که شستشوی در حمام، همه آنها را از بین میبرد، [و تو را زیبا و پاکیزه میسازد]، آیا نمیخواهی که به حمام درآیی، و خود را شستشو دهی؟ آیا از نرفتن به حمام، و با همین آلودگی ماندن، ناراحت نیستی؟
عرض کرد: آری، ای فرزند رسول خدا! فرمود: این مرگ است، مرگ، همان حمام است، و مرگ، آخرین گام تو در [راه] تطهیر گناهانت، و پاک شدن از بدیهایت میباشد، چون به مرگ درآیی، و از آن عبور کنی، از هر غم و اندوه و آزاری نجات پیدا میکنی، و به هر شادی و خوشحالی میرسی. پس آن مرد آرام گرفت، و تسلیم و با نشاط شد، و چشم خود را بست، و درگذشت.
قال الصدوق:
حدثنا محمد بن القاسم المفسر، قال: حدثنا أحمد بن الحسن الحسینی، عن الحسن بن علی علیهماالسلام قال: دخل علی بن محمد علیهماالسلام علی مریض من أصحابه، و هو یبکی و یجزع من الموت. فقال له: یا عبدالله! تخاف من الموت لأنک لا تعرفه، أرأیتک اذا اتسخت و تقذرت و تأذیت من کثرة القذر و الوسخ علیبک، و أصابک قروح و جرب، و علمت أن الغسل فی حمام یزیل ذلک کله، أما ترید أن تدخله فتغسل ذلک عنک؟ أو ما تکره أن لا تدخله فیبقی ذلک علیک؟
قال: بلی، یا ابن رسول الله! قال: فذاک الموت، هو ذلک الحمام، و هو آخر ما بقی علیک من تمحیص ذنوبک، و تنقیتک من سیئاتک، فاذا أنت وردت علیه و جاوزته فقد نجوت من کل غم و هم و أذی، و وصلت الی کل سرور و فرح. فسکن الرجل و استسلم و نشط و غمض عین نفسه و مضی لسبیله [1] .
پی نوشت ها:
[1] معانی الأخبار: 290 ح 9، بحارالأنوار 6: 156 ح 13.