درست خرج کردن
جمعه 11 مهر 1393 8:53 AM
هنر درست خرج کردن هنر مهمی در زندگی است. شما با این هنر چقدر آشنایی دارید؟ دفترچه هزینهها برای هر خانواده و همچنین هر یک از افراد خانواده، دفتر یادداشت مخصوص هزینهها لازم است. این دفتر را به سه بخش تقسیم کنید
۱) هزینههای ضروری
۲) هزینههای غیرضروری
۳) فهرست مخارج روزانه
صرفهجویی در هزینههای ضروری
هزینههای ضروری واقعا ضروریاند ولی میشود متعادلشان کرد. در آغاز هر ماه فهرستی از مخارج ضروری خود را در دفترچه یادداشت کنید؛ مثلا اجاره، قبض تلفن و موبایل و برق، خورد و خوراک، پوشاک و… حالا با توجه به هزینههایی که این مخارج در ماه قبل برای شما داشتهاند رقمی را جلوی هر کدام یادداشت کنید. جمع این رقم پولی است که تا آخر ماه نباید صرف چیزی شود. حالا جلوی هر مورد بنویسید چطور میتوان هزینه هر کدام را کاهش داد؛ مثلا:
قبض برق:
میتوانم از لامپ کم مصرف استفاده کنم و زمانی که سرگرم کاری هستم تلویزیون را خاموش کنم.
قبض موبایل:
در ماه قبل تعداد زیادی SMS غیرضروری و چند مکالمه طولانی غیرضروری داشتم. این ماه از SMS فقط برای موارد لازم استفاده میکنم.
خوردوخوراک:
هنگام خرید میوه و سبزی، مصرف واقعی خانواده را در نظر میگیرم تا میوه لکدار و خراب در سبد خانه نماند و دور ریخته نشود؛ یا در مهمانی غذا را به اندازه درست میکنم تا دور ریخته نشود. حالا خودتان حساب کنید. همین چند مورد کوچک که ذکر شد در آخر هر ماه، چه مبلغی را در کیف پول یا حساب شما باقی میگذارد. نگویید «ای بابا! با این پولها که چیزی حل نمیشود.» همین قطرهها دریا میشوند.
هزینههای غیرضروری
اگر اسم هزینههایی غیرضروری شد، لزومی ندارد آن را به کل از برنامه اقتصادی خودتان حذف کنید بلکه میتوانید آن در اولویت دوم، پس از ضروریات قرار دهید. اینجا امکان صرفهجویی بیشتری برایتان وجود دارد. دو سوال: « آیا این خرج در زندگیام موثر است؟» و «اگر موثر است، چقدر؟» را از خود بپرسید. مثلا سفر تابستانی حتما در روحیه شما موثر است ولی اگر پس از بازگشت با مشکل بی پولی روبهرو شوید، خرجی اضافه و بدون دوراندیشی بوده. حالا اگر این مشکل را نداشته باشید میتوانید در دفتر هزینهها یادداشت کنید که در سفرهای قبلی چند مورد خرج اضافه (مانند غذای زیاد یا خرید سوغات بیمصرف و تزیینی) داشتهاید. این مخارج را از سفر حذفکنید. یک مورد دیگر، رفتن به رستورانها و کافیشاپها است.
بسیاری از خانوادهها در برنامه خود، هفتهای یک شب در رستوران شام میخورند که میتوان آن را به سه هفته یک بار تقلیل داد. یک هفته دیگر را میتوانید با غذای خانگی به طبیعت بروید و هفته سوم را در خانه، میز قشنگی برای اهالی منزل بچینید. حالا خودتان میزان کاهش هزینه را در همین مورد حساب کنید. یا زمانی که در تنگنای مالی قرار دارید به جای پرداخت مبلغ باشگاه ورزشی از ورزش صبحگاهی پارکها استفاده کنید.
اگر همه مخارج ضروری و غیرضروری را بنویسید و جلوی آنها راه صرفهجوییاش را هم یادداشت کنید، این موارد قابل اجرا میشود.
یادداشت مخارج روزانه
زمانی که تمرین درست خرج کردن را شروع میکنید، هر شب باید چند دقیقه را به ثبت مخارج روزانه خود، از ریز تا درشت، اختصاص دهید. با این کار، هم حساب خرج دستتان میآید، هم پس از مدتی متوجه برخی مخارج میشوید که دایما در زندگی شما تکرار میشود و هیچ ضرورتی هم ندارد؛ فقط عادت کردهاید.
۶ دلیل ولخرجی
۱) رودربایستی شما با مهمانتان رودربایستی دارید و برای یک نفر به اندازه چهار نفر تدارک میبینید یا همراه دوستی ولخرج هستید و مجبور به خرجهای غیرضروی میشوید. باید بدانید با پذیرایی مفصل از مهمان، او را هم معذب میکنید و به فکر جبران میاندازید؛ و اگر به دوستتان نه نگویید هرگز نمیفهمد شما از این همه پول خرج کردن در عذاب هستید.
۲) عدم اعتماد به نفس شما برای پوشاندن کمبود اعتماد به نفس، به طرف خرید کردن هجوم میبرید تا دوستان و آشنایان را تحت تاثیر قرار دهید. ولی آنها هم احتمالا باهوش هستند و زیاد تحت تاثیر این خریدهای عجیب و غریب قرار نمیگیرند؛ بلکه خیلی زود اصل قضیه را میفهمند.
۳) بیکاری و بطالت از بیکاری حوصلهتان سر میرود و خرید میکنید یا از یک کافیشاپ به دیگری سرک میکشید و شام را هم با دوستان صرف میکنید تا در خانه بیکار نمانید. این کار شما هم ضرر مالی دارد، هم مقطعی و کوتاهمدت است. تنها توصیه به درد بخور این است که علایق واقعیتان را پیدا کنید تا مفید واقع شوید.
۴) خجالت به مغازهای میروید و جنسی را قیمت میکنید. چنان از اخم آقای فروشنده جا میخورید که خجالت میکشید بگویید گران است و آن را میخرید یا خجالت میکشید به دوستتان بگویید مایل به رفتن به رستوران گرانتر از سطح بودجهتان نیستید. باید گفت تا زمانی که به دیگران بیش از خودتان اهمیت میدهید همیشه آخر ماه مبلغی پول کم میآورید.
۵) جلب محبت عادت کردهاید محبت دیگران را با هدیه گران و بذل و بخشش بخرید و اطرافیانتان را غرق هدایای گران قیمت میکنید ولی باز هم میزان محبتتان کمتر از مبلغ خرج شده است. اگر دوست و همزبان میخواهید روشی غیر از خرید و فروش محبت پیدا کنید!
۶) عادت شاید در خانوادهای مرفه یا فاقد دوراندیشی بزرگ شدهاید که کسی در آن به پسانداز فکر نمیکرده و شما هم دایما پول خرج کردهاید؛ طوری که برای پول ارزش قایل نیستید. بالاخره یک نفر باید به شما بگوید که روش قبلیتان غلط بوده و پول برای ایجاد یک زندگی امن ضروری است. چطور است روش منطقی خانوادههای دیگر را با دقت بنگرید و الگوبگیرید؟!
خسیسها به چی فکر میکنند؟
خسیس یعنی کسی که آب از دستش نچکد. شاید شما هم یکی دو تا آدم خسیس را در اطرافتان بشناسید. البته خساست درجات مختلف دارد ولی به طور معمول این گونه افراد از ترس درونی فقر به طور دایم آزار میبینند و هر پولی (حتی ضروری) که خرج کنند، میترسند به فقر و بیچارگی نزدیک شوند. خساست افراطی ریشه روانی دارد و با حساب و کتاب داشتن در زندگی متفاوت است. علاوه بر آنکه خسیس هم مانند ولخرج فاقد مهارت در زندگی است و ممکن است دایما با اطرافیان خود درگیر شود. اگر جزو این گروه هستید سه سوال از خودتان بپرسید:
۱) آیا ترس من از فقر به همین شدت واقعی است یا نوعی فکر منفی و آزاردهنده درونی است؟
۲) از دست دادن احترام و محبت اطرافیان نزدیکم در درازمدت با چقدر پول قابل مقایسه است؟
۳) با ترس از خرج کردن از چه لذتهایی محروم میشوم؟
پسانداز، گنج روانی
حال که راه پسانداز کردن برخی هزینههای زاید را تمرین کرده و در دفترچه نوشتهاید، میدانید مبلغی به عنوان پسانداز برای شما باقی میماند. این جایزه شماست، مبارک است! فکر نکنید مبلغ کمی است، چون با این روش روز به روز بر پول شما اضافه میشود و میزان پسانداز شما با میزان امنیت مالی شما رابطه مستقیم دارد. پسانداز کنید تا لذت این امنیت را دریابید
کیف پول خود را مدیریت کنید
مهم نیست که چطور پول درمیآورید، پولتان از پارو بالا میآید یا چکهچکه از دست صاحبکارتان میچکد یا به صورت قلمبه به حساب شما سرازیر میشود.
هر طور که پول دربیاورید آخرین جایی که پول از آنجا از دستتان خارج میشود کیف پول شماست. ایستگاهی که پولهایتان را فقط و فقط برای خرج کردن در آن قرار میدهید چون هیچ آدم عاقلی پولش را در کیف پولش پسانداز نمیکند. به همین خاطر لازم است این آخرین ایستگاه، یک حساب و کتابی هم داشته باشد تا آنقدر هر کی هر کی نشود که ندانید پولتان از کجا آمد و به کجا رفته. حواستان به نکتههای زیر باشد. یک کیف پول خوب بخرید. کیف پولی که از همراه داشتن خالی آن هم لذت ببرید. اینطور روحیهتان هم در مواقع بیپولی حفظ میشود. سعی کنید کیف پولتان همیشه همراهتان باشد. اینطور عادت به داشتناش میکنید و این باعث میشود همراه نبودن کیفتان را با جا گذاشتن در منزل توجیه نکنید. هراز گاهی هم کیف پولتان را چک کنید. پولهایتان را داخل کیف منظم کنید. از بزرگ به کوچک، تراولها را هم جدا بگذارید. اینجوری احتمال دادن ایران چک ۵۰هزار تومانی به جای کرایه تاکسی به حداقل میرسد. عابر بانکهای مختلف را کنار هم نگذارید. ممکن است باعث خراب شدن و از کار افتادن هم شوند.
این مساله درباره کارتهایی مثل کارت مترو و کارت سوخت هم صدق میکند. هیچوقت رمز عابر بانکتان را روی آن ننویسید. نوشتن شماره حساب اشکالی ندارد ولی رمز کارت در صورت گم شدن کیف آن را تبدیل به یک هدیه خوب برای یابنده میکند. پولهایتان را به مقادیر یکسان تقسیم کنید تا با یک نگاه سریع حساب کار و اوضاع جیبتان دستتان بیاید. اگر کیفتان این قابلیت را دارد جاهای مختلف را به خرجهای مختلف اختصاص دهید. همه کارتهای شناساییتان را یک جا نگذارید تا با گم شدن آنها یک جا بدبخت شوید.
بعضی کارتها برای گرفتن المثنی کارتهای دیگر لازمند. یک کارت آدرس با تلفن تماس خود داخل کیف بگذارید تا آن شهروند خیر بتواند با شما تماس بگیرد. در مواقعی که خدا نکرده صورتتان زیر مینیبوس له شد هم آدرس کیف پول به آگاهی خانواده متوفی کمک میکند.
کیفتان را با کارت ویزیتهای مختلف و کارتهای تبلیغاتی سنگین نکنید. اینها برایتان نان و آب نمیشود. سعی کنید همیشه مقداری پول هم داخل جیبتان داشته باشید تا هم مجبور نباشید برای هر خرجی سراغ کیف پول بروید و هم در صورت گم شدن کیفتان بتوانید تا خانه برسید. همیشه مقداری پول به عنوان پشتیبان و روز مبادا نگه داشته باشید. خیلی به عابر بانکها اعتماد نکنید.
تجربه نشان داده آنها در روز مبادا پشت آدم را خالی میکنند! مهم نیست که چطور پول درمیآورید، پولتان از پارو بالا میآید یا چکهچکه از دست صاحبکارتان میچکد یا به صورت قلمبه به حساب شما سرازیر میشود. هر طور که پول دربیاورید آخرین جایی که پول از آنجا از دستتان خارج میشود کیف پول شماست.
ایستگاهی که پولهایتان را فقط و فقط برای خرج کردن در آن قرار میدهید چون هیچ آدم عاقلی پولش را در کیف پولش پسانداز نمیکند. به همین خاطر لازم است این آخرین ایستگاه، یک حساب و کتابی هم داشته باشد تا آنقدر هر کی هر کی نشود که ندانید پولتان از کجا آمد و به کجا رفته. حواستان به نکتههای زیر باشد.
۱- یک کیف پول خوب بخرید. کیف پولی که از همراه داشتن خالی آن هم لذت ببرید. اینطور روحیهتان هم در مواقع بیپولی حفظ میشود.
۲- سعی کنید کیف پولتان همیشه همراهتان باشد. اینطور عادت به داشتناش میکنید و این باعث میشود همراه نبودن کیفتان را با جا گذاشتن در منزل توجیه نکنید. هراز گاهی هم کیف پولتان را چک کنید.
۳- پولهایتان را داخل کیف منظم کنید. از بزرگ به کوچک، تراولها را هم جدا بگذارید. اینجوری احتمال دادن ایران چک ۵۰هزار تومانی به جای کرایه تاکسی به حداقل میرسد.
۴- عابر بانکهای مختلف را کنار هم نگذارید. ممکن است باعث خراب شدن و از کار افتادن هم شوند. این مساله درباره کارتهایی مثل کارت مترو و کارت سوخت هم صدق میکند.
۵- هیچوقت رمز عابر بانکتان را روی آن ننویسید. نوشتن شماره حساب اشکالی ندارد ولی رمز کارت در صورت گم شدن کیف آن را تبدیل به یک هدیه خوب برای یابنده میکند.
۶- پولهایتان را به مقادیر یکسان تقسیم کنید تا با یک نگاه سریع حساب کار و اوضاع جیبتان دستتان بیاید. اگر کیفتان این قابلیت را دارد جاهای مختلف را به خرجهای مختلف اختصاص دهید.
۷- همه کارتهای شناساییتان را یک جا نگذارید تا با گم شدن آنها یک جا بدبخت شوید. بعضی کارتها برای گرفتن المثنی کارتهای دیگر لازمند.
۸- یک کارت آدرس با تلفن تماس خود داخل کیف بگذارید تا آن شهروند خیر بتواند با شما تماس بگیرد. در مواقعی که خدا نکرده صورتتان زیر مینیبوس له شد هم آدرس کیف پول به آگاهی خانواده متوفی کمک میکند.
۹- کیفتان را با کارت ویزیتهای مختلف و کارتهای تبلیغاتی سنگین نکنید.
۱۰٫ همیشه مقداری پول به عنوان پشتیبان و روز مبادا نگه داشته باشید. خیلی به عابر بانکها اعتماد نکنید. تجربه نشان داده آنها در روز مبادا پشت آدم را خالی میکنند! و آب نمیشود.