پاسخ به:موضوع انشاء : تابستان خود را چگونه گذراندید؟
سه شنبه 15 مهر 1393 11:52 AM
يادم رفته بود نمره حاج خانم كه بيسته بيست .....حرف نداره ..
با كسب اجازه از معلم خانم سلما
خانم اجازه ميدين كه بخونم .........باشه
به نام خدا
یکی بود هنوزم هست،
یکی رودوست داشتم هنوزم دارم.
آهای یکی!خیلی تکی
در دلم من ......واسه خود خودمي ..........مادر ( رفيق بي كليپس ) .....خخخ
سري اول :
خوب تابستان كه كارهاي زيادي كرديم و الان زيادش يادم نيست ولي هر كي كه به يادم افتاد رو مينويسم
امسال تابستون هوا خيلي گرم بود و هر وقت كه وقت ميكرديم ميرفتيم به قول كودك درونم دَدر ..... يكيش كه رفتيم به سد قلعه چاي مال شهرستان عجب شير البته تنها نرفته بوديم ها با دوست پدرم كه همسايمون هم هست رفته بوديم و خواهر بزرگم هم بود ( خانوادگي ) .......هيچي ديگه جاتون خالي رفتيم به كنار سد البته كنار كه نميشه بالاتر از سد بود رفتيم اونجا يه فضاي سر سبزي هست كه هميشه اونجا ميريم كنار رودخانه پر آب كه همين طوري از آب نميتوني رد بشي خيلي پر فشار هست .........رفتيم اونجا و من يعني ما ديگه يه سمار زغالي از پدر بزرگم ( پدري ) ( روحش شاد و يادش گرامي ) رسيده كه قديمي هست ها منظورم اينكه كه مثل امروزي ها با مس الكي ساخته نشده ( حسابي تميزش كردم تو سفر به شهر اصفهان طريقه تميز كردنش رو پرسيدم ) به محض اينكه رسيديم سماور رو ، روبه راه كردم و ........... واسه نهار هم كباب داشتيم و ....با بچه ها بازي كرديم و .............. نهار رو هم زديم به بدن و دوغ محلي هم گرفته بوديم كه داخل آب گذاشته بودم باورتون نميشه خنك خنك ............ هيچي ديگه خورديم و........... بعد اظهر بود كه من و دامادمون از آب گذشتيم و رفتيم بالاي كوه ..الان ياد اون هوا افتادم هوا عالي بود تر تميز ........... و اومديم پايين ديگه خيلي خوش گذشت نزديك غروب بود برگشتيم وواقعا اون روز خيلي روز خوبي برامون بود و گفتيم و خنديديم و .................
غزال خوش صدا توئی ، راسخون
شیرین تر از عسل توئی ، راسخون
بین تموم سایتهای اینترنت
نگین بی بدل توئی ، راسخون