پاسخ به:مبحث شصت و ششم طرح صالحين: دفاع مقدّس
شنبه 29 شهریور 1393 2:33 PM
هفته دفاع مقدس بر فرزندان گرامی شهدا و تمامی ادامه دهندگان راه آن ارواح طیبه و پاک گرامی باد.
اینها رو خودم از کسی شنبده ام.
در سنین خیلی کم برای دفاع از میهن عازم شدم . برادر بزرگترم حمید قبل از من به شهادت رسیده بود. شب قبل از یکی از عملیات حمید به خوابم آمد. یک میدان پر از آتش و خون بود. همه سربازها زخمی شده بودند ولی با همه این وجود تا آخرین لحظه دست از جنگیدن بر نمی داشتند.
در اون هیاهو برادرم حمید رو دیدم که به کنار من اومد دستمو گرفت و از اون جا بیرونم کشید. از خواب بیدار شدم...
فردای اون روز توی عملیات انگار همون اتفاقات در خوابم تکرار میشد. هر کسی که کنارم بود شهید شد و فقط من مونده بودم. لحظه آخر یک خمپاره در نزدیکی من منفجر شد و دیگه چیزی یادم نیست تا در بیمارستان بهوش اومدم. فکر کنم حمید اون روز کنارم بود...
چشم برندار ازم می پاشه زندگیم