0

اشعار دفاع مقدس

 
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس
دوشنبه 31 شهریور 1393  6:45 PM

به هوش باش زمين بى خدا نمى‏ماند

سلام بر تو كه آلاله پرورى مادر

گلوى فاجعه را خشم خنجرى مادر

سلام بر تو كه خورشيد احترامت كرد

بهشت گستره‏ى خويش را به نامت كرد

سلام بر تو كه در راه دل پسر دادى

براى پيشكشى پاره‏ى جگر دادى

تو را قسم به گل پرپرت بگو با من

چه آمده است بگو بر سرت بگو با من

بگو كه عقده‏ى دل واشود ، جوان داده !

كوير آينه دريا شود ، جوان داده

بگو چگونه زمين را به اشك خود شستى

ندانم ابر شدى يا به اشك خود شستى

بگو گلوى شهيدت ستاره باران بود

شب عروج ، خدا در دل تو مهمان بود

چگونه آن همه شب سوختى و دم نزدى

مدام ديده به در دوختى و دم نزدى

بگو كتاب شهادت هميشه يارش بود

دعاى خير تو آن شب به كوله‏بارش بود

شهيد داده ! فقط عاشق است مى‏داند

كه عشق چيست ، شبيه چه چيز مى‏ماند

نهنگ از دل مرداب سخت بيزار است

ستاره‏ى سحر از خواب ، سخت بيزار است

اگر چه خواب خوشى باز از پسر ديدى

بلند قامت او را بدون سر ديدى

مباد ! آنكه به ياد شهيد گريه كنى

به جاى خالى او روز عيد گريه كنى

چگونه تيغ خدا در نيام مى‏ماند ؟

دلى كه پخته شود خشك و خام مى‏ماند؟

چنان كه كوه ز موج بلا نمى‏ترسد

غزا كننده زحكم قضا نمى‏ترسد

بدان كه مرد خطر را اميد مى‏داند

و روز كشته شدن را چو عيد مى‏داند

كسى كه عشق بورزد به فكر هستى نيست

كه در شراب سلامت نشاط مستى نيست

زمانه‏اى كه سر سوزنى تفاهم نيست

سرودن از گل و آيينه كار مردم نيست

چنان كه از دل شب آفتاب مى‏جوشد

حقيقت است كه مثل شراب مى‏جوشد

اگر چه مدعيان حربه‏اى دگر بزنند

گل شهيد تو را خارها به سر بزنند

به هوش باش ! زمين بى‏خدا نمى‏ماند

و بوى لاله ز گل‏ها جدا نمى‏ماند

قسم به نام بلندت كه قوت دل‏هاست

در اين جهنم نامردمى خدا با ماست

به نام نامى‏ات اين مثنوى بلند افتاد

هميشه نام تو خورشيد آسمانم باد

یا صاحب الزمان علیه السلام

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها