جوان و نوگرايى(4)
شنبه 15 شهریور 1393 1:33 PM
نوخواهى و مدگرايى
در حال حاضر، نوخواهى به مدگرايى نزديك شده است. با توجه به اين كه پديده مدگرايى عاملى براى انتقال ناهنجارىها و انحرافات گرديده است، به بررسى اين موضوع مىپردازيم و رابطه مدگرايى با نوخواهى را مشخص مىسازيم.
مد؛ يعنى روش و طريقه موقت كه طبق ذوق و سليقه اهل زمان، طرز زندگى و لباس پوشيدن و... را تنظيم مىكند.(30) بنابر اين تعريف، مد همان شيوه تازهاى است كه به وجود آمده و عدهاى طبق آن رفتار مىكنند.
مدگرايى، كم و بيش در ميان همه اقشار وجود دارد و از قديم الايام وجود داشته و خواهد داشت و تنها با گذشت زمان، رنگ عوض مىكند. جوانان به دليل كنجكاوىهاى خاص خود و تنوعطلبى، بيشتر از ديگران طرفدار مد هستند.
البته مد به خودى خود مذموم نيست و در صورتى بار منفى دارد كه به «مد پرستى» تبديل شود و مغاير با شئون فرهنگى و اعتقادى يك جامعه باشد. ضمن اين كه مد، صرفاً شامل لباس مخصوص، آرايش ويژه و اصلاح عجيب و غريب موهاى سر، نيست، بلكه الگوهاى رفتارى را هم در بر مىگيرد.
در واقع هر نوع مدى، حامل يك پيام و محتوايى است. اگر الگوهاى رفتارى و گفتارى كه در هر دوره ظهور مىكند، برخاسته از فرهنگ بومى باشد و با محتواى تاريخى و هويت فرهنگى، مغاير نباشد و در شرايطى سالم، آگاهانه و درست، گسترش يابد، اين نوگرايى، حاكى از خلاقيت و تنوعطلبى جوانان است و آيين اسلام نيز با آن مخالفتى ندارد؛ آنچه اسلام با آن مخالف است، پشت پا زدن به ارزشها، اسراف كارى، همانند سازى با بيگانگان و از خود بيگانگى است.
عوامل مدگرايى در جوانان
1 . تنوعطلبى: دوره جوانى، فصل تازهاى در زندگى انسان است كه جوان با ورود به آن، در پى تجربه جديد و انتخابى ديگر براى رسيدن به هويتى متمايز از پيشينيان است. اين نياز، در رفتار جوان منعكس مىشود و به صورت مدگرايى ظهور مىكند.
2 . همانند سازى: يكى ديگر از عوامل مدگرايى، همانند سازى با شخصيت هايى است كه جوان آنان را الگوى خود قرار داده است؛ مانند: هنرپيشههاى سينما، نوازندگان و خوانندگان، قهرمانان و ورزش كاران و گروههاى ديگر.
3 . چشم و هم چشمى و رقابت: انگيزه رقابت با ديگران، از ديگر عوامل پيروى از مد در بين جوانان محسوب مىشود.
4 . جلب توجه ديگران: بعضى افراد با روى آوردن به مد روز و تغيير هر روزه لباس و آرايش خود، در صدد جلب توجه ديگران هستند. استفاده از لباسهاى چسبناك و رنگارنگ، جورابهاى نازك، كفشهاى عجيب و غريب و آرايشهاى مختلف، همه در جهت جلب توجه ديگران است.
5 . برترىطلبى: افرادى كه خود را برتر از ديگران مىدانند سعى مىكنند اين برترى را به نوعى در لباس يا آرايش و يا زيور آلات خود نشان دهند و از اين رو مدهاى جديد را مطرح مىكنند.
زمينههاى مدگرايى
مدگرايى با كاركرد منفى آن، در شرايط كنونى كه جهان به صورت دهكدهاى درآمده و در كوتاهترين زمان، تبادل اطلاعات صورت مىگيرد، به سرعت در حال رشد و گسترش است.
به طور كلى، عواملى زمينه مدگرايى را فراهم مىكنند:
1 . رسانهها: رسانههاى گروهى مانند: راديو، تلويزيون، اينترنت، ماهواره و...، به طور مستقيم و غير مستقيم مدهايى را به مردم عرضه مىكنند و آموزش مىدهند كه اكثر آنها با فرهنگ جامعه ما تناسب ندارد. تقليدهاى شگفتآور از انواع آرايش مو و لباس و حركات هنر پيشگان فيلمهاى غربى و قهرمانان فيلمها به قدرى آشكار است كه صاحبان مؤسسات و شركتهاى تجارى در سال، صدها ميليون دلار به سازندگان فيلمها و بازىگران، براى مد كردن و تبليغ پارهاى از كالاهاى خود، پرداخت مىكنند، هر چند كالاهاى بى ارزش و نامرغوبى باشند.(31)
2 . توليدكنندگان: شركتهاى توليدى با توجه به روحيه نوگرايى جوانان، هر روز يك نوع لباس را به بازار عرضه مىكنند.
3 . مدرسه: محيطهاى آموزشى، محلى مناسب براى ترويج مدگرايى است. وقتى گروهى از همسالان، طبق شيوههاى ارائه شده رفتار مىكنند، افراد همسال ديگر نيز براى اين كه از گروه رانده نشوند و مورد تمسخر قرار نگيرند، رفتار، پوشش و چهره ظاهرى خود را به شكل آنان در مىآورند.
برايند مدگرايى
اصولاً مدگرايى نه تنها فايده عملى براى استفاده كننده آن ندارد، بلكه گاهى فرد مجبور مىشود در ازاى پيروى از مدى خاص، هزينهاى گزاف بپردازد؛ اما مدسازان با استفاده از روحيه تنوعطلبى جوانان، بهرههاى مادى فراوانى به دست مىآورند.
متأسفانه مدگرايى در جامعه ما، تا حدود زيادى كاركرد منفى به خود گرفته و پىآمدهاى آن به شدت جوانان را تهديد مىكند. با توجه به اين كه بيشتر مدهاى رايج برگرفته از فرهنگ بيگانه است، مىتوان گفت مدگرايى به معناى جديد آن، نوعى از خود بيگانگى و القا كننده تقليد از فرهنگ غرب است. حتى گاهى كلمات يا جملاتى بر روى لباس يا ماشين يا كمد شخصى و يا در ورودى مغازهاى نوشته شده كه ارتباطى با زندگى و آرمانها و علاقه فردى اشخاص ندارد. تعجبآورتر اين كه حتى معناى آن را نيز به درستى نمىدانند. شايد اگر بدانند، موجب شگفتى، خنده و حتى ناراحتى آنان شود. عباراتى مانند: ما پسران شيطانيم، گروه لجن، زيبايى كثيف، گناه تا مرگ و نظاير آن، شعارهاى آخرين مدهايى است كه غربىها به جوانان جهان تقديم كردهاند؛ در حالى كه جوان امروز ما، نگاه خاص خودش، شخصيت خودش و حتى مشكلات خودش را دارد.(32)
متأسفانه بسيارى از لباسهاى توليدى داخل، داراى كدهايى به زبان انگليسى هستند. آيا اين كار غير از خودباختگى، بحران هويت و احساس حقارت معنايى ديگر دارد؟ آيا اين گونه تقليد كوركورانه مىتواند در نو شدن و امروزى شدن سهمى داشته باشد؟
يكى از كارشناسان امور فرهنگى غرب، سه يا چهار سال قبل، در ايام محرم براى ديدن دوستش به ايران سفر كرده بود. اين دوست ايرانى، وى را به محلى برده بود كه همه با لباس سياه مشغول عزادارى بودند. براى او ديدن اين صحنهها جالب بود و به آنها علاقه نشان مىداد. اين كارشناس امور فرهنگى غرب در يادداشتهاى سفر خود به ايران نوشته بود: عزادارى واقعاً جلب نظر مىكرد اما آنچه بيش از هر چيزى توجه مرا به خودش منعطف ساخت، حك شدن واژه انگليسى(33)«Chicago» بر روى بلوز سياه يكى از عزاداران بود. نكتهاى كه كارشناس غربى از اين پديده فرهنگى فرا مىگيرد و به محافل سياسى و فرهنگى غرب نيز مىآموزد آن است كه در ايران، حتى در عمق مقدسترين سنتهاى دينى، جايى براى نفوذ و صدور فرهنگ غرب مىتوان پيدا كرد.(34)