اگر پیش گویی ناسا درست باشد ایران خشک سالی ۳۰ ساله پیش روی دارد.
پنج شنبه 13 شهریور 1393 7:14 AM
آخرین خشکسالی شوم ایران سال -۴۶- ۱۳۴۵ اتفاق افتاده که صدهها نفر در شرق ایران از گرسنگی مردند و بسیاری از شرق ایران خراسان – یزد کرمان و سیستان و بلوچستان مهاجرت کردند
بخش تحقیقات اقلیمی ناسا بر اساس نتایج یک تحقیق چند ساله برای مدلسازی دورههای اقلیمی پیش بینی کرده است که در سه تا چهار دهه پیشِ رو، کره زمین با یک نوع تغییر نظام بارش مواجه شده است: از بارش در مناطق خشک کاسته شده و به بارش در مناطق مرطوب افزوده شده. بر این مبنا، مناطق خشک کنونی خشکتر میشوند، بیابانها پیشتر میروند و مناطق استوایی پربارش تر خواهند شد. این تغییر در برخی مناطق شدیدتر و اثرگذارتر خواهد بود. ایران کشوری است که در این گزارش دو بار به نام آن به عنوان یکی از کشورهایی که در پیشانی این قهقرای مرگبار اقلیمی قرار دارد، اشاره شده است.
indian ocean
در خیلی سالهای پیش رو، میزان بارش ایران کمتر از نصف میانگین خواهد بود، بیابانها در ایران بسیار گسترش خواهند یافت. غالب زیستگاههای ایران وارد یک دگردیسی پسرونده خواهند شد. یعنی جنگلها درختزار میشوند، درختزاران بوتهزار میشوند، بوتهزارها بیابان میشوند و بیابانها به عدم زادآوری مطلق نزدیک خواهند شد.
پس این دیگر فقط یک نگرانی نیست، یک اطلاع مسلم علمی است: در خیلی سالهای پیش رو، میزان بارش ایران کمتر از نصف میانگین خواهد بود، بیابانها در ایران بسیار گسترش خواهند یافت. غالب زیستگاههای ایران وارد یک دگردیسی پسرونده خواهند شد. یعنی جنگلها درختزار میشوند، درختزاران بوتهزار میشوند، بوتهزارها بیابان میشوند و بیابانها به عدم زادآوری مطلق نزدیک خواهند شد. هم اکنون حدود بیست درصد مساحت ایران بیابان مطلق است.
یعنی زادآوری زیستی آن در حداقل ممکن است. نیمی از مساحت ایران بیابان است. دو سوم مساحت ایران در شمار مناطق خشک و نیمه خشک قرار میگیرد.
گزارش ناسا تاکید میکند که بعید نیست بین سی تا چهل سال آینده بخشهای وسیعی از ایران به بیابان مطلق تبدیل شده و یا غالب مناطق نیمه خشک کنونی نیز بیابان خواهند شد. ما خشکتر، بیبرگ و بارتر، سترونتر و بسیار فقیرتر خواهیم شد.
مهمترین عامل تخریب هم فعالیت طبیعی بشر در سرزمین وسیعی است که هیچگونه راه آبی خروجی به دریای ازاد ندارد تا الاینده های جامد و مایع را از این سرزمین بسته بشوید و به اصطلاح زیست بوم ها را نو و احیاء کند. از نظر زمین شناسی این سرزمین وسیع و مثلثی شکل که بین دو رشته کوه الیرز و زاکرس قرار گرفته و بین این دو کوه هم محصور است به گونه ایست که هیچ رودخانه ای از ان جاری نمیشود که نهایتا به حلیج فارس یا در یای عمان برسد و تمام رودهای جاری به سوی دامنه های جنوبی البرز و یا دامنه های شمالی زاگرس یا به “دریاچه ی” بسته مازندران مازندران میریزند و یا در گودالهایی مثل دریاچه ارومیه و بختگان و قم و هامون و غیره مسددود و محدود میشوند. نتیجه این تکرار و تداوم چرخه اب در طبیعت بسته فلات ایران این بوده و هست که نمک وارده به محیط زیست تدریجا در همین گودالهای درون فلات انباشته شود و با پرشدن دریاچه ها و ابگیر ها نمک باقی مانده توسط باد به زمین های اطراف پراکنده شود.
این نمک فزاینده حاصل مستقیم فعالیت بشر در فلات ایران است چه هرنفر به طور متوسط روزانه بین ۳ الی ۵ گرم نمک طعام مصرف و همین مقدار نمک را بی کم و کاست به محیط زیست بر میگرداند. اگر جمعیت فلات مرکزی ایران را (منطقه بین دو کوه البرز و زاگرس) که شامل افغانستان هم میشود در حدود ۶۰میلیون بیانگاریم این افراد جمعاْ به طور روزانه بین ۱۸۰ الی ۳۶۰ تن نمک به محیط بسته فلات وارد کرده و میکنند. نمک وارده به محیط زیست بدون کم و کاست باقی میماند تا در فصول خشک سال که آبگیرها و دریاچه ها تبخیر میشوند توسط باد های موسمی به زمینهای اطرف پراکنده شوند که نتیجه ان کاهش پوشش گیاهی و کم شدن تدریجی بارندگی در منطقه است. بنابراین گرچه ممکن است مطالعات سازمان ناسا ریشه در واقعیت هم داشته باشد اما روند تخریب زیست محیطی فلات ایران به چند هزار سال پیش برمیگردد که اریایی ها برای استفاه از چراگاهها و سرسبزی های این منطقه به ان کوچ کردند.
کنفرانس بین المللی
اما چه میشود کرد تا سرزمین اباء و اجدادی مان را از این روند نخریب نچات دهیم یا حداقل انرا در همین مرحله نگداریم و اجازه ندهیم تا روند تخریب فلات ایران از انچه که هست فراتر رود!؟ با این حساب میتوان انتظار داشت تا با اجرای یک سری برنامه های کوتاه مدت و بلند مدت روند خشکسالی را در فلات ایران به تدریج کند و حتی متوقف و یا دگرگون کرد.
در گام نخست بایستی تمام گودالها و نمکزارهای منطقه که اکثراْ هم نزدیک ابادی ها هستند شناسایی و انها را مدیریت کرد. دریاچه ارومیه؛ دریاچه خشک شده قم : و به خصوص کویر نمک در جنوب غربی خراسان فقط چند نمونه از این گودالهای پایانی نمک وارده به محیط زیست هستند که میتوان انهارا با مدیریت صحیج دوباره به صورت دریاچه های آب شور و محل حبس و تراکم نمک دراورد. با ایجاد گوالهایی در گودترین نقطه کویر نمک خراسان میتوان نمک پخش شده در محیط وسیع منطقه را دوباره در یک گودال متمرکز و زمینهای اطراف را نمک زدایی کرد. در بلند مدت هم بایستی یک لوله فاضلاب سراسری از آذربایجان به سمت و سوی چاه بهار ایجاد کرد تا فاضلاب همه کشور را به سوی دریای ازاد ببرد.
مزایا و معایب این پیشنهاد قابل مطالعه است . ورود آب شیرین از ورودی های دریای خزر به کویر سمنان و ایجاد دریاچه کویری نیز مطرح است.
ظاهراْ شیب زمینهای فلات ایران از جنوب غرب به سمت شمال شرق است اما در این میان دره هایی هم هستند که میتوان از مسیر انها مسیر لوله فاضلاب ملی را به سوی دریای ازاد هدایت کرد.. مسلما این پروژه فاضلاب سراسری نقش مهمی در نمک زدایی و احیاء فلات ایران دارد و بایستی به جای پروزه ارتباط خلیج فارس و دریای مازندران به ان فکر کرد. پروژه ابراه بین دو دریا به دلیل اختلاف ارتفاع و موانع مرتفع تر بین دو اب
غیر قابل اجراست اما پروژه فاضلاب سراسری امکا نپذیر است و نتیجه کار هم سرسبزی فزاینده و پایدار فلات ایران خواهد بود .