0

عروس بهشتی الگوی دختران ما

 
fatemexry
fatemexry
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 5428
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:عروس بهشتی الگوی دختران ما
یک شنبه 2 شهریور 1393  7:03 PM

کوثر خدا

زهرا علیها السلام کوثر خدا است.

 لیلة القدر خدا است. جلوه‏ی جمال خدا است و تفسیر جلال خدا.

زهرا علیها السلام ادامه‏ی رسول صلی الله علیه و آله است و همتای علی علیه السلام و مادر مهدی ( علیه السلام) . (3)

زهرا علیها السلام، حصن حصین ولایت است و آموزگار متین شهادت.

زهرا علیها السلام تلاوت بیداری است;

 سایبان شوق است; تولد بالغ تاریخ است و بهار سرشار دل‏های آشنا.

زهرا علیها السلام معرف نهایت کمال زن است و اوج عروج یک انسان.

چشمه‏ی غدیر درباغ دستان پرتوان او، به بلوغی رسید،

و غدیریان از دامان عصمت او، به رویشی رسیدند.

ما، درباره‏ی زهرا علیها السلام بیش‏تر به توصیف پرداخته‏ایم و نه تبیین،

و آن چه نیاز نسل معاصر ماست، تبیین است، و نه توصیف، تطبیق است و نه توجیه.

پیچیدگی برخورد و عمق نگاه زهرا علیها السلام همچون دشت نیست که نشسته تا آخرش را ببینی و کرانه‏هایش را در آغوش نگاهت‏بنشانی، دریایی است‏بی‏کرانه، کوهی است‏به بلندای تاریخ. همین است که هرچه به قله‏اش نزدیک‏تر شوی، چشم‏انداز بیش‏تری می‏بینی، در حالی که بیش از یک سویش را ندیده‏ای.

پیچش گام‏های زهرا  چنان منشوری است که ابعادش به عدد زاویه‏ی دیدها و حوادث روزهاست.

من می‏خواهم از این بی‏کران بلند بی‏نهایت، سطری بنویسم. آیا توانی هست؟

من می‏خواهم به عشق نوشیدن قطره‏ای از جام ولایش وبرگرفتن نمی از یم صفایش، جلوه‏ای از جلوات و شمه‏ای از ملکاتش را بنگارم. آیا رخصتی هست؟

چگونه می‏توان سوزش شمع، خیزش موج، غرش رعد، ریزش ابر،

 صبوری سرو و ایستادگی نخل را نوشت؟

به راستی مگر می‏شود آن را که آسمان و خورشید و ماه، وسعت و نور و زیبایی را، اقاقی‏ها عطر را، کبوتران پرواز را و چشمه ها طهارت را، از او به عاریت گرفته‏اند، به تحلیل نشست؟

به راستی مگر می‏شود آن را که با خط خود، غزل آفتاب را بر پوست هر ستاره می‏نوشت، تحلیل کرد؟

همو که طنین فریادش، همپای ضربت‏خندق است.

مگر می‏شود آن را که در جغرافیای خانه‏ی گلی‏اش،

 تاریخ رنج‏ها و رنج‏های تاریخ جا گرفته، به تحلیل نشست؟

همو که دشمن در وسعت‏سینه‏ی سبزش،

برای شمارش دسته دسته‏ی دردهایش، عمری به درازای زمان می‏خواهد.

کسی که نوشته‏ها هم اقرار دارند که هنوز تمامی او بر آنان نیز نامکشوف مانده.

چگونه می‏شود آن را که خورشید در تابوت او غروب کرد وملایک به عشق دیدار او به سجده در افتادند و با اشک‏هاشان راهش را تا به خدا علامت گذاردند، تحلیل کرد؟

چگونه می‏شود آن را که در درنگ کوتاهش، به کوتاهی فرود شتابان فواره تا خاک، تمامی بار امانت‏خودرا گذارد و رفت، به تحلیل نشست؟

کسی که پایانی به قشنگی گل داشت.

چگونه می‏شود آن را که برکف، عصای موسی، و بر لب، دم مسیحا، و بر دوش، ردای محمد صلی الله علیه و آله دارد، تحلیل کرد؟

کسی که کوثر و لیلة‏القدر خدا و سبزترین پاسخ به روح تشنه‏ی انسان‏ها در تمامی عصرها و نسل‏ها است.

مگر آن که «منا» شد و از در، در آمد و آن گاه از دور، تحلیلش کرد و از سایه‏اش، اندازه‏اش گرفت و از نشانه‏ها و علامت‏ها، تخمینش زد، که دورهای نزدیک و بزرگ‏های فشرده را این گونه می‏توان فهمید.

من، از دیر باز، مشتاق قلم زدن در این وادی بودم، اما هر بار اشک‏ها، راه را می‏بست و سیلاب‏ها، مشق‏ها را می‏شست و نفس‏ها را به شماره می‏انداخت، تا این بار که در روز شهادت زهرا علیها السلام بر سر راه این همه - با خون دل - سدی کشیدم و به عشق آمدن منتقمش، قلم به سراغم آمد.

 

بس که دل‌تنگم اگر گریه کنم، می‌گویند:

قطره‌ای قصدِ نشان‌دادنِ دریا دارد

السلام علیک یا سلطان عشقــــ♥ علی بن موسی الرضا (ع)

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها