پاسخ به:عروس بهشتی الگوی دختران ما
یک شنبه 2 شهریور 1393 6:58 PM
تولدش به گزارش اهل سنت، پنجسال پیش از بعثتبود و به اعتقاد علمای شیعه در سال پنجم بعثت . اما چه فرق میکند؟ آنچه مهم استحضور اوست در عالم و خصلتهای عالی انسانی که در وجود او گرد آمده بودند .
او در خانه نبوت پرورش یافت و در حجره ولایت، ائمه پاکان را پروراند.پدرش پیامبر اکرم، صلیالله علیهو آله، بود که در عصر جاهلیت عرب، در میان مردانی که دخترانشان را زندهبهگور میکردند، بر دستان کوچک او بوسه میزد.
مادرش خدیجه کبری، علیهاالسلام، بود که زمین بردباریش را تاب نیاورد و چون درگذشت، رسالت «ام ابیها» بودن را بر شانههای کوچک او نهاد .
شویش علی، علیهالسلام، بود که اندیشه ازدسترفتن حق او، چشمان زیبای فاطمه، علیهاالسلام، را به اشک نشاند . فرزندانش حسن و حسین، علیهمالسلام، و زینب و ام کلثوم، علیهماالسلام، بودند که هر چند تولد هر کدامشان خانه محقر و ساده او را گرمی تازهای میبخشید، اما روزگار بازیهای خود را یکی پس از دیگری از پس پرده بیرون میآورد و عمر شادکامیاش را کوتاه میساخت .
گاه در سوگ مادر، اشکهای پدر را میسترد و گاه در میدان جنگ، زخمهای پدر را مرهم مینهاد . گاه سختی هجرت را به جان میخرید و گاه پابه پای رسول خدا، صلیالله علیهو آله، بر مزار شهیدان احد اشک میریخت و از بازماندگان آنها دلجویی میکرد .
دست تقدیر نام او را برای علی و نام علی را برای او رقم زد که قدر و شانشان یکی است و کفو یکدیگر! پیراهنی به بهای هفتدرهم، چارقدی به بهای چهاردرهم، قطیفه مشکی بافتخیبر، تختخوابی از برگ خرما، دو گستردنی از کتان، پردهای از پشم و چند کاسه و سبویی سبز; این اندک، جهاز فاطمه، علیهاالسلام، بود که با دعای پیامبر، صلیالله علیهو آله، متبرک شد و به خانه بخت رفت .
خانه دختر پیامبر، همیشه ساده و بیپیرایه بود . علی و زهرا، علیهماالسلام، زهد و قناعت، ایثار و حتی گرسنگی را شعار خود کرده بودند . تسبیح و ذکری که پیامبر، صلیالله علیهو آله، به آنها آموخته بود، خستگی کار و تلاش را از تنشان بیرون میکرد و توانی دوباره برای عبادت شب به آنان میبخشید .
محراب نماز بوی خوش زهرا، علیهاالسلام، را میشناخت و دستان سبز او که به دعا برای دوستان و همسایگان و مؤمنان برمیخاست، آشنای فرشتگان بود .
دل دریایی زهرا، علیهاالسلام، با داغ پدر یکباره سوخت و هیچ چیز جز وعده پیوستن به رسول خدا جانش را آرام نکرد .
آنگاه که فدک را از او ستاندند، با صلابتی چون صلابت پدرش به مسجد آمد و با اقتداری شگفتحق خود را مطالبه کرد . نه از آن جهت که نانخورش برای خود و فرزندانش میخواست، بلکه سنتشکنی را نمیپذیرفت و چه کوردلانی بودند آنان که حق فاطمه را، حق علی را، حق حقیقت را پایمال کردند و دل زهرا را شکستند . داستان پهلوی شکسته زهرا، علیهاالسلام، و ظلم و ستم ائمه کفر، داستان شقایقی بود که در هجوم طوفانهای بلا گلبرگهایش در هم فشرده شد و به بستر بیماری افتاد .
شگفتا از حیای او! برای مردنش نیز تابوتی میطلبد که اندام او را ننمایاند و به اسماء وصیت میکند که چون مردم تو مرا بشوی و نگذار کسی نزد جنازه من بیاید .
تنها خدا میداند که بر علی، علیهالسلام، در سوگ فاطمه، علیهاالسلام، چه رفت ...
راستی که چه دشوار است از فاطمه سخن گفتن! دریغا! عجز و ناتوانی ما، و بزرگی و عظمت فاطمه، درود و سلام خدا بر او آنروز که زاده شد، آنروز که دنیا را وداع گفت و آنروز که برمیخیزد تا حقش را باز ستاند .
بس که دلتنگم اگر گریه کنم، میگویند:
قطرهای قصدِ نشاندادنِ دریا دارد
السلام علیک یا سلطان عشقــــ♥ علی بن موسی الرضا (ع)