0

غزل شماره ۲۵۸: هزار شکر که دیدم به کام خویشت باز

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

شرح غزل شماره ۲۵۸: هزار شکر که دیدم به کام خویشت باز
چهارشنبه 17 تیر 1394  4:08 PM

معانی لغات غزل (258)

دیدم به کام خویشت باز:به کام خویش تورا باز دیدم.

کام: آرزو ،مراددل .

صدق:راستی

.صفا: پاکدلی ، یکرنگی.

گشته با دلم دمساز:با دلم دمساز شده یی ، با دل من همدم و موافق شده یی.

روندگان طریقت: سالکان را ه حق ، رهروان طریق معرفت ، سائران الی الله.

رفیق عشق: عاشق ، آنکه با عشق رفیق وهمراه می شود.

حبیب: دوست یار ، محبوب ، محب.

رقیب: مدّعی.

ارباب کینه : اشخاص کینه توز ، افراد دشمن خوی، صاحبان کینه.

مشاطه: آرایشگر.

قضا: تقدیر ، سرنوشت.

مشاطه قضا: آرایشگرتقدیر.

سرمه ناز: (اضافه تشبیهی) ناز به سرمه تشبیه شده.

کِید: مکر ، حیله ، فریب .

حجاز : مغرب شبه جزیره عربستان ، نام یکی از دستگاههای موسیقی.

عراق:مغرب ایران ، سرزمین بین النهرین ، نام یکی از دستگاههای موسیقی.

معانی ابیات غزل غزل(258)

(1) هزار بار شکر که تو را آنطور که دلم آرزو می کرد ، دیدم که از روی راستی و پاکدلی با دل من همدم و موافق شده یی

(2) رهروان حق و عارفان عاشق، راه بلا ومحنت را در نمی نوردند ، آنکه رفیق راه عشق می شود از پستی و بلندی راه نمی هراسد.

(3) همان بهتر که غم عشق دوست از مدعی پرسشگر پنهان باشد چراکه اشخاص کینه توز ، محرم نبوده و سینه آنها جای نگهداری راز نیست.

(4) این چه فتنه گری بود که دست آرایشگر تقدیر به پا نمود و چشم مست اورا با سرمه ناز ، سیاه و دلفریب تر کرد.

(5) به شکرانه اینکه مجلس از نور جمال توروشن است ، به مانند شمع اگر بر تو جفا و ستمی رود با شکیبایی بسوز و بساز .

(6) با نیم بوسه (بوسه مختصر ) که به اهل دل و شیفتگان خود می دهی، دعای خیر آنها را خریدار شو تا دعای اهل دل ، جسم وجان تورا از مکر دشمن دور سازد .

(7) باز تاب آهنگ غزلهای حافظ که در شیراز بر سر زبانهاست در اهالی حجاز و عراق شور عشق افکنده است.

شرح ابیات غزل (258)

وزن غزل : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان

بحر غزل : مجتث مثمن مخبون اصلم مسبغ

*

همانطور که شادروان دکتر غنی تشخیص داده اند این غزل را حافظ در سال 767 هجری مقارن ایام ورود شاه شجاع به شیراز سروده و از اینکه بار دیگر شاه شجاع آن دوست قدیمی شاعر به مسند حکومت بازگشته خوشحال و شادمان است. در تعداد ابیات این غزل و غزل دیگری که به همین وزن و قافیه وردیف ودر همین موضوع و همین ایام سروده شده است اختلاف است و بعض ابیات در این دو غزل جا به جا شده است . این طلب می رساند که شاعر نسخه هایی متفاوت در آن ایم ورود شاه به شیراز بین دوستان توزیع کرده است و یا اینکه بعداً با جابجایی ابیات دو غزل ساخته وپرداخته است. شاعر در بیت دوم وسوم این غزل را خودش مثال می زند و کنایتاً به شاه شجاع می گوید من که در این مدت دوری تو در بلا و معرض خطر بودم به عشق تو از هیچ مشکلی پروا نداشتم و غم و غصه خود را در تمام این مدت از رقیب سلطنت تو یعنی شاه محمود پنهان می کردم چرا که اوبا تو موافق نبود و نمی توانست محرم رازها و آگاه به کارهای من باشد . شاعر دربیت پنجم خطاب به شاه شجاع می گوید به شکرانه اینکه همه مردم شیراز با آمدن تو خوشحال و در راحتی به سر می برند مشکلات و سختی هایی را که در پیش رو داری تحمل کن و در بیت ماقبل آخر یعنی بیتی که همیشه حافظ در مضمون آن خواسته خود را می گنجاند اشاره غیر مستقیمی به لطف و همراهی و مساعدت دارد . منظور شاعر در بیت مقطع غزل از ذکر حجاز و عراق همان سرزمینهای عربستان و بین النهرین است که با نامهای دستگاههای آواز ایرانی منطبق و با کلمات : زمزمه ، نوا، بانگ، غزل جمعاً همخوانی داشته و به لطف کلام می افزاید.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی

 
 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها