0

غزل شماره ۲۴۴: معاشران گره از زلف یار باز کنید

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

شرح غزل شماره ۲۴۴: معاشران گره از زلف یار باز کنید
جمعه 12 تیر 1394  3:54 PM

۱٫ای دوستان!حلقه های پر پیچ و تاب زلف یار را باز کنید و با قصّه ی باز کردن زلف یار، شب خوش عاشقان را طولانی تر کنید.ای عاشقان!بیایید امشب را در کنار معشوق آسوده بنشینیم.امشب شب خوبی است، بیایید تا دیرگاه از قصّه ی زلف معشوق و از عشق، سخن بگوییم.


۲٫محفل انس و صفای دوستان همدل و یکرنگ مهیّا است و یاران همگی جمعند، «و اِنْ یکاد»بخوانی و در را ببندید تا کسانی که همدل و همزبان نیستند و با محفل عاشقان بیگانه می باشند، وارد نشوند و به این خلوت انس را نیابند.


۳٫چنگ و رباب با آواز بلند و دلسوزانه می گویند که پیام و سخن عارفان و صاحبدلان را با گوش دل بشنوید و به آن عمل کنید.بانگ سازها آشکارا به حاضران خلوت انس می گویند:به صخن صاحبدلان و آزادگان گوش بسپارید تا سعادتمند شوید.


۴٫سوگند به جان دوست که اگر به لطف و عنایت پروردگار تکیه کنید، به یقین غم عشق، شما را به فریاد نخواهد آورد و راز شما برملا نخواهد شد و قابل تحمل خواهد گردید.


۵٫میان عاشق و معشوق فاصله و تفاوت بسیاری است.اقتضای عاشقی این است که هرگاه معشوق ناز کرد، شما ناز و غرور او را تحمل کنید و با تمام وجود آن را بخرید و به او ابراز نیاز و تمنّا کنید.


۶٫نخستین پند و اندرز پیر مجلس انس و یک دوست با تجربه و خیرخواه این است که از همنشین بد و ناباب که با شما همدل و همزبان نمی شود و به خلوت انس راهی ندارد، دوری کنید.


۷٫هر کس که در این مجلس به راستی عاشق نیست و عشق را نمی فهمد، اگرچه زنده است، او را مرده به حساب آرید و به فتوای من بر او نماز میّت بخوانید.


۸٫حافظ بابت این غزل زیبای خود صله و انعامی می خواهد و اگر از شما آن را طلب کرد، او را به لب شیرین معشوق دلربا حواله کنید، چراکه انعام مورد انتظار او، بوسه ای از لب یار مهربان است.


منبع مقاله :
باقریان موحد، رضا؛ (۱۳۹۰)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها