شرح غزل شماره ۲۲۹: بخت از دهان دوست نشانم نمیدهد
چهارشنبه 3 تیر 1394 3:00 PM
معاني لغات (229)
بخت: طالع
دولت: اقبال ، كامكاري
در اين پرده: 1- درون اين سراپرده ، درون حرم . 2- در بارگاه اسرار الهي
مجل: فرصت
دوران : روزگار
زمانم نمي دهد: مجال و فرصت به من نمي دهد.
پرده دار: حاجب.
معاني ابيات غزل (229)
(1) بخت و طالع مدد نمي كند كه نشاني از دهان دوست به دست آورم و دولت و اقبال همراهي نمي كند تا از آن دهان ناپيدا راز نهاني دل دوست را بشنوم .
(2) براي بوسه يي از لب او جانم را فدا مي كنم ، نه جانم را مي گيرد و نه بوسه يي به من مي دهد.
(3) از شوق ديدار او جانم به لب رسيدو به سراپرده او راهي نيست يا اگر هم باشد نگهبان به من نشان نميدهد.
(4) دست نسيم صبا در زلف او رفت، پستي روزگار را بنگر كه به اندازه باد گذرا هم به من امكان دست يازي نمي دهد .
(5) هر چه قدر چون شاخه متحرك پرگار، در كنار ددايره، در حالت سرگرداني به سرمی بردم روزگار به من اجازه ورود به داخل دايره امكان نمي دهد .
(6) عاقبت با شكيبايي ، شيريني كاميابي حاصل خواهد شد اما روزگار ناسازگار فرصت و زمان براي صبر كردن به من نمي دهد .
(7) با خود گفتم به خواب مي روم و در عالم خواب و خيال روي دوست را مي بينم اما از آه وناله حافظ ، مجال خواب رفتن حاصل نمي شود .
شرح ابيات غزل( 229)
وزن غزل : مفعمل فاعلات مفاعيل فاعلن
بحر غزل ك مضارع مثمن اخرب مكفوف محذوف
*
در اين غزل هيچ گونه نكته عرفان وايهامي به كار نرفته است . غزلياست كه با گله از بخت و اقبال و شرح اشتياق شروع شده و به بد عهدي روزگار ختم مي شود .
آنچه از مفاد بيت آخر مستفاد مي شود اين است كه حافظ اين غزل را از زبان آرزوهاي دروني خود سروده و خواسته ها واميال باطني خود را بازگو كرده و در آخر سر هم ، ضمير باطن او مي گويد كه اكنون كه مجال ورودبه حرمسراي او و ديدار جمالش را ندارم با خود گفتم به خواب بروم وجمال او را در عالم خواب ببينم كه اين امكان را هم آه و زاريهاي حافظ از من گرفته و مجال خواب رفتن برايم حاصل نمي شود !
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی
در زندگی بکوش. لباس صبر بر تن بپوش. با دانایان بجوش. عزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش