0

داستانهایی در اخلاق اسلامی موتاه ولی آموزنده

 
alimkf
alimkf
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 16
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:داستانهایی در اخلاق اسلامی موتاه ولی آموزنده
شنبه 14 شهریور 1388  11:25 PM

«روزی دیوجانس ـ یکی از انسان‏های زاهد روزگار ـ از اسکندر پرسید: در حال حاضر بزرگ‏ترین آرزویت چیست؟ اسکندر جواب داد: بر یونان تسلط یابم. دیوجانس پرسید: پس از آنکه یونان را فتح کردی چه؟ اسکندر پاسخ داد: آسیای صغیر را تسخیر کنم. دیوجانس باز پرسید: و پس از آنکه آسیای صغیر را هم مسخر گشتی؟ اسکندر پاسخ داد: دنیا را فتح کنم. دیوجانس پرسید: و بعد از آن؟ اسکندر پاسخ داد: به استراحت بپردازم و از زندگی لذت ببرم. دیوجانس گفت: چرا هم اکنون بی‏تحمل رنج و مشقت، به استراحت نمی‏پردازی و از زندگی‏ات لذت نمی‏بری؟»
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها