پاسخ به:مبحث شصتم طرح صالحین: و ایـنـک غـــزه...
شنبه 18 مرداد 1393 11:43 AM
در شهر صدای آتش و آوار است برخیز، کدام خفتهای بیدار است
ای خوابدلانِ ساحلِ آرامش! یک شهرِ شکسته آنورِ دیوار است
این قافله قصدِ دودمانت دارند نیرنگ برای آسمانت دارند
امشب شبِ جشن است و خدایانِ جهان صد نقشه برای کودکانت دارند
این قوم به انجماد دادند تو را سرمایۀ غم زیاد دادند تو را
آنانکه چو بید از تو میلرزیدند ای شمع! به دستِ باد دادند تو را
از خاکِ خودت محافظت کن، غزّه! از اینهمه گل مراقبت کن، غزّه!
تا لحظۀ زیبای شکفتن در خون با جان و تنت مقاومت کن، غزّه!
ای کاش دوباره عشق آغاز شود تا بار دگر غزّه سرافراز شود
صدها غزل نگفته دارند، اگر یکروز دهانِ سنگها باز شود
فرامرز عرب عامری
گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست