داستانهای عبرت اموز[سلطان پابرهنه]
جمعه 10 مرداد 1393 8:29 AM
سلطان پابرهنه
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
روزی سلطان سلیمان که از سلاطین عثمانی بود، قصد زیارت مرقد پاک امام علی علیه السلام را کرد. او نزدیکی حرم، از اسب پایین آمد تا با پای پیاده به حرم برود. در این میان، یکی از همراهان بر او خرده گرفت که شما شأن خود را با این عمل پایین آورید، ولی سلطان گفت: احترام امیرمؤمنان علی علیه السلام بر من واجب است. آن فرد اصرار کرد تا به قرآن تفأل زده شود. سلطان نیز چنین کرد و این آیه در اول صفحه نمایان شد:
فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی؛ (طه:12)
کفش هایت را درآور؛ چرا که در مکان مقدسی هستی
بس که دلتنگم اگر گریه کنم، میگویند:
قطرهای قصدِ نشاندادنِ دریا دارد
السلام علیک یا سلطان عشقــــ♥ علی بن موسی الرضا (ع)