0

غزل شماره ۱۷۵: صبا به تهنیت پیر می فروش آمد

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

غزل شماره ۱۷۵: صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
یک شنبه 5 مرداد 1393  6:18 PM

صبا به تهنیت پیر می فروش آمد

که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد

هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای

درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد

تنور لاله چنان برفروخت باد بهار

که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد

به گوش هوش نیوش از من و به عشرت کوش

که این سخن سحر از هاتفم به گوش آمد

ز فکر تفرقه بازآی تا شوی مجموع

به حکم آن که چو شد اهرمن سروش آمد

ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد

چه گوش کرد که با ده زبان خموش آمد

چه جای صحبت نامحرم است مجلس انس

سر پیاله بپوشان که خرقه پوش آمد

ز خانقاه به میخانه می‌رود حافظ

مگر ز مستی زهد ریا به هوش آمد

 

 

تشکرات از این پست
09130670628
دسترسی سریع به انجمن ها