لیست ترتیبی خطبه های نهج البلاغه : 161 تا 180
شنبه 4 مرداد 1393 7:28 PM
خطبه 161
شارحان نهجالبلاغه میگویند که این خطبه از طرف امیرالمومنین(ع) در بحبوحه جنگ صفین ایراد شد و در آن جنگ، هنگامی که تمام اوقات و حواس مولای متقیان صرف امور جنگ میگردید مردی از قبیله بنیاسد، بیموقع، سئوالی راجع به موضوع جانشینی پیغمبر کرد و آن پرسش بیموقع امیرالمومنین(ع) را ناراحت نمود معهذا با شکیبایی جواب سئوال را داد و سئوال کننده از خویشاوندان لیلی دختر مسعود بن خالد(از قبیله بنیاسد) همسر رسولالله(ص) بود و به همین جهت امیرالمومنین(ع) به آن مرد گفت به احترام خویشاوندی(و هم احترام حق سئوال) جواب تو را میدهم. و از این خطبه ما یک دستور اخلاقی و اجتماعی بزرگ هم از مولای متقیان دریافت میکنیم و آن این است که اگر کسی از دیگری پرسش کرد، مخاطب بایستی جواب پرسش کننده را بدهد. در این خطبه امیرالمومنین(ع) یک مصراع از(امرءالقیس) شاعر معروف عرب و یکی از شعرای(معلقات سبع) ذکر کرده که توضیح آن در پاورقی خطبه داده شده است.
خطبه 162
این خطبه مربوط است به توحید و حمد باری پروردگار از طرف امیرالمومنین(ع) با مضامینی که مخصوص اسلوب ادبی آن بزرگوار است و گفتیم که قبل از آن نابغه علم و شجاعت و تقوی هیچ کس با این مضامین خداوند را وصف و مدح نکرد ولی بعد از او، بسیاری از نویسندگان و دانشمندان و عارفان و شعرا برای وصف و مدح خداوند، از مضامین امیرالمومنین(ع) الهام گرفتند.
خطبه 163
در دوره خلافت عثمان، مردم از طرز حکومت او ناراضی بودند برای این که فقط خویشاوندان و افراد طایفه خود را مورد توجه قرار میداد و به دیگران توجه نداشت و لذا مردم نزد امیرالمومنین(ع) رفتند و از او خواستند که به نمایندگی آنها نزد عثمان برود و شکایت آنها را به گوشش برساند و به او بفهماند که بایستی روش حکومت خود را تغییر بدهد و اصلاح کند و امیرالمومنین(ع) نزد عثمان رفت و چنین گفت:
خطبه 164
این خطبه را به اسم خطبه طاووس میخوانند زیرا بیشتر مطالب این خطبه مربوط به طاووس میباشد و امیرالمومنین(ع) با قدرت علمی و ادبی خود در این خطبه طاووس را وصف مینماید و قسمتی از این خطبه در زبان فارسی و زبان عربی ضربالمثل شده و آن نکتهای است که مولای متقیان، در مورد پاهای طاووس(ولی طبق تصور منسوب به خود طاووس) بیان مینماید و ضربالمثل این است که طاووس بعد از این که از زیبایی پرهای خود هنگام چتر زدن لذت برد همین که پاهایش را دید، شادمانیاش از بین رفت و مبدل به اندوه شد چون پاهای خود را زشت دید.
خطبه 165
این خطبه مربوط است به دستور برای روش رفتار مهتران نسبت به کهتران و هم پیشبینی وضع فلاکت بار بنیامیه که بیش از قوم اسرائیل بعد از این که از مصر خارج شدند، در صحرا سرگردان گردیدند و در مقدمه خطبه صحبت از بیضه نهادن جانور دیگر در لانه شتر مرغ است که اگر بشکنند گناه دارد و اگر به حال خود بگذارند ممکن است که بیضه مار باشد و آن جانور گزنده از بیضه خارج شود.
خطبه 166
شارحان، این خطبه را جزو خطبههایی میدانند که در آغاز خلافت از طرف امیرالمومنین(ع) ایراد گردیده و در این خطبه آن حضرت مردم را به قرآن دلالت مینماید و یکی از جملههای این خطبه 14 قرن است که بین تمام اقوام اسلامی دستور شناختن یک مسلمان گردیده و آن جمله این میباشد(فالمسلم من سلم المسلمون من لسانه و یده)- یعنی مسلمان کسی است که مسلمانان از زبان و دست او آسوده باشند.
خطبه 167
این خطبه بنا بر نظریه شارحان نهجالبلاغه هنگامی ایراد شده که طلحه و زبیر که شریک قتل عثمان بودند در بصره فتنهانگیزی میکردند و عدهای از اصحاب امیرالمومنین به او گفتند که بهتر این بود که قاتلان اصلی عثمان را به مجازات میرسانیدی تا این که فتنهانگیزی آنها از بین برود و امیرالمومنین(ع) به آنها اینطور جواب داد:
خطبه 168
دراین خطبه مولای متقیان، با جوانمردی و فداکاری جبلی در راه اسلام و صلاح مسلمین میگوید که اگر فتنهانگیزان بصره یعنی طلحه و زبیر و همراهانشان بخواهند خود مرا از بین ببرند درصدد ممانعت آنها برنمیآیم اما اگر بخواهند اسلام و مسلمین را از بین ببرند، شکیبایی نخواهم کرد.
خطبه 169
موقعی که امیرالمومنین(ع) ناگزیر به جنگ با شورشیان بصره شد و به بصره نزدیک گردید. اهل بصره مردی مرسوم به(کلیب جرمی) را نزد امیرالمومنین(ع) فرستادند تا این که از او بپرسند که چه باید بکنند و امیرالمومنین(ع) برای آن مرد توضیح داد به طوری که آن مرد قایل شد به این که حق با امیرالمومنین(ع) است و مولای متقیان گفت اینک که قایل شدهای با من بیعت کن و آن مرد اظهار کرد من نماینده مردمی هستم که مرا نزد تو فرستادهاند و تا نزد آنها برنگردم و نتیجه را به اطلاعشان نرسانم نمیتوانم کاری بکنم و امیرالمومنین(ع) این اظهارات را کرد.
خطبه 170
این خطبه بعد از حمد خداوند مربوط است به لزوم پایداری در جنگ و امیرالمومنین(ع) در این خطبه سربازان را از فرار کردن برحذر مینماید و خود او به راستی مردی بود که هرگز دشمن پشت او را در میدان جنگ ندید و بعضی از مورخان اسلامی امیرالمومنین(ع) را بزرگترین دلیر تمام اعصار جهان میدانند.
خطبه 171
شارحان نهجالبلاغه اسم این خطبه را خطبه(یوم الشوری) گذاشتهاند یعنی روزی که با حضور امیرالمومنین(ع) مجلسی برای مشورت منعقد شده بود و در آن روز شخصی که بعضی میگویند سعد بن ابیوقاص بوده به طوری که در متن خطبه میخوانیم به مولای متقیان گفت تو برای این کار(یعنی خلافت) حریص میباشی و امیرالمومنین(ع) جواب او را داد و ابن ابیالحدید میگوید بنا بر روایت دیگر این مرد که در آن مجلس امیرالمومنین(ع) را حریص خواند ابوعبیده بن جراح بوده است.
خطبه 172
موضوع این خطبه مربوط است به طرز بیعت کردن مردم با کسی که بایستی خلیفه بشود و امیرالمومنین(ع) با روش عقلایی و منطقی طرز بیعت کردن را به مسلمین میآموزد.
خطبه 173
به امیرالمومنین(ع) اطلاع دادند که طلحه و زبیر به بصره رفتهاند و او را تهدید به جنگ کردهاند و آن حضرت این خطبه را ایراد کرد و نشان داد تهدید طلحه و زبیر، ناشی از این است که خود آنها میترسند و بیم دارند که به جرم قتل عثمان مورد کیفر قرار بگیرند.
خطبه 174
امیرالمومنین (ع) در این خطبه به مردم میگوید که من از وضع زندگی و سرنوشت همه شما آگاه هستم و اگر چگونگی زندگی هر یک از شما را نمیگویم نه از آن جهت است که از آن اطلاع ندارم بلکه از این جهت نمیگویم که شما نسبت به دانایی رسولالله(ص) شک نکنید و این پندار در شما بوجود نیاید که من بیش از او میدانم و او پیغمبر برگزیده خدا و داناتر از من بود.
خطبه 175
مفاد این خطبه مربوط به برتری قرآن و پرهیز از بدعت است و در آن مطالب مربوط به اندرز نیز وجود دارد و از خطبههای مذکور در صفحات اخیر طولانیتر میباشد و عنوانهای میان خطبه از مرحوم سیدرضی است.
خطبه 176
شارحان نهجالبلاغه میگویند که امیرالمومنین(ع) این خطبه را خطاب به خوارج در نهروان ایراد کرد و آنها راجع به رای دو حکم که ابوموسی اشعری و عمروعاص بودند به مولای متقیان ایراد گرفتند و امیرالمومنین در این خطبه به آنها جواب داد و فهمانید که اولاً آن دو حکم را خود آنها انتخاب کردند و ثانیاً اگر آن دو، بر خلاف حق رای دادند قصوری متوجه او نیست.
خطبه 177
بنا بر نظریه شارحان نهجالبلاغه، امیرالمومنین(ع) این خطبه را بعد از این که به خلافت انتخاب شد ایراد نمود و قسمتهای اولیه خطبه مربوط است به توحید و تجلیل رسولالله(ص) و قسمتهای دیگر مربوط به اندرز میباشد تا این که مردم، در این دنیا فریب لذات و زخارف دنیوی را نخورند.
خطبه 178
مردی به اسم ذعلب اهل یمن مشهور به ذعلب یمانی از امیرالمومنین(ع) پرسید آیا خدای خود را میبینی؟ امیرالمومنین (ع) جواب داد اگر خدای خود را نمیدیدم چگونه ممکن بود او را بپرستم. ذعلب نفهمید که منظور امیرالمومنین(ع) این است که خدا را با چشم باطن میبیند و باز از او سئوال کرد که خدای خود را چگونه میبینی و امیرالمومنین(ع) اینطور به ذعلب جواب داد.
خطبه 179
در این خطبه امیرالمومنین(ع) یاران ریایی خود را مورد انتقاد قرار میدهد که چرا همت به خرج نمیدهند و ابراز غیرت نمینمایند و چرا در روز قتال میگریزند و آن کس که چون امیرالمومنین(ع) دلیر و صمیمی میباشد طبیعی است که از افراد ترسو و دورو نمیتواند رضایت خاطر حاصل نماید.
خطبه 180
بنا بر نظریه شارحان نهجالبلاغه ، امیرالمومنین(ع) یکی از اصحاب خود به اسم عبدالله بن قعین را فرستاد تا از وضع دستهای از لشکریان کوفه که میخواستند به خوارج ملحق شوند و از امیرالمومنین(ع) میترسیدند کسب اطلاع کند و بعد از این که عبدالله بن قعین مراجعت کرد مولای متقیان از او پرسید آیا توقف نمودند یا اینکه رفتند؟(عبدالله بن قعین) جواب داد ای امیرالمومنین ترسیدند و رفتند و مولای متقیان