شرح غزل شماره ۱۳۲: به آب روشن می عارفی طهارت کرد
شنبه 19 اردیبهشت 1394 6:59 PM
١ -عارفى،در آغاز صبح،همين كه مىخانه را زيارت كرد با شراب روشن و شفاف وضو ساخت!
٢ -همين كه خورشيد(كه مانند جام طلايى بود)غروب كرد و از نظر پنهان شد،هلال ماه به دور
قدح اشاره كرد.[يعنى خميدگى هلال ماه قوس جام شراب را به ياد آورد.ضمن آن كه دور قدح بهمعناى گردش جام نيز منظور نظر است.مىگويد:طالع شدن هلال ماه يادآور اين بود كه ماه روزه بهپايان و زمان آن فرا رسيده كه جام را به گردش در آورى!]
٣ -خوشا به حال كسى كه براى نماز و راز و نياز با خدا از سر درد،با اشك چشم و خون جگر وضو
مىسازد.
4-امام بزرگوار جماعت كه مىخواست نمازى طولانى به جاى آورد،نخست خرقهى خود را با شراب شست و شو داد![سر نماز داشت،يعنى قصد نمازگزارى داشت.خون دختر رز،كنايه از شراباست.]
۵ -دلم در حلقهى زلف او،پريشانى و آشفتگى را براى خود خريد،نمىدانم از اين معامله چه سودى حاصل مىكرد![زلف يار را به حلقهاى تشبيه مىكند كه دل عاشق اسارت در آن و پريشانى رابه جان مىخرد!]
۶ -اگر امام جماعت،امروز مرا طلب كند به او خبر دهيد كه حافظ با شراب وضو ساخته است![و با
چنين وضويى نمىتواند در صف نماز بايستد و نماز بخواند!]
****
دیوان حافظ بر اساس نسخه قزوینی و خانلری
در زندگی بکوش. لباس صبر بر تن بپوش. با دانایان بجوش. عزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش