پاسخ به:غزل شماره ۱۳۱: بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد
شنبه 19 اردیبهشت 1394 6:51 PM
١ -بيا كه آسمان،مانند ترك غارتگر،سفرهى ماه روزه را غارت كرد و هلال ماه نو به انحناى جامشراب اشاره دارد.[آسمان را كه با گردش خود موجب گذشت ماه و سال مىشود،به ترك غارتگرتشبيه مىكند و ماه روزه را به سفرهاى كه اين ترك-يعنى آسمان-آن را غارت كرده است.از سوىديگر،هلال ماه در ذهن شاعر قوس و انحناى جام شراب را تداعى مىكند.حاصل كلام اين است كهبا پايان يافتن ماه روزه،زمان توجه به جام شراب فرا رسيده است.دور قدح،ايهام دارد و معناى گردش جام شراب نيز از آن بر مىآيد.ترك فلك را-با معناى زيباروى فلك-مىتوان استعاره از ماه وخورشيد نيز گرفت.زيرا كه حركت ماه و خورشيد هم موجب گذشت ماه و سال مىشود.]
٢ -كسى پاداش روزه را مىگيرد و حجّش پذيرفته مىشود كه خاك ميكدهى عشق را زيارت كرده باشد.[عشق را به ميكدهاى مانند مىكند كه بدون آن،روزه و حج پذيرفته و مأجور نيست.]
٣ -جاى اصلى ما گوشهى خرابات است؛خدا خير دهد به كسى كه خرابات را بنياد نهاد و ساخت.
4 -بهاى شراب سرخ،جوهر عقل است.(پس،به بهاى عقل شراب بنوش)؛زيرا كسى كه چنين تجارتى كند،سود برده است.
۵ -كسى مىتواند در خم ابروان محرابگون يار نماز بخواند كه با خون جگر وضو سازد.[يادآور سخن منسوب به حسين حلاج است كه گفت:نماز عشق دو ركعت است و وضوى آن درست نخواهدبود مگر با خون انجام شود!]
۶ -فرياد كه امروز شيخ شهر با چشمان افسونگر خود به دردكشان از روى حقارت نگاه كرد.
[نرگس،استعاره از چشم و جمّاش صفت آن به معنى فريبكار و حيلهگر است و دردكشان،همان رندان خراباتى هستند.]
٧ -به چهرهى يار نظر كن و سپاسگزار چشم خود باش؛زيرا كه انسان با تجربه از روى بينش و بصيرت به هر چيز مىنگرد.
٨ -سخن عشق را از حافظ بشنو نه از واعظ؛هر چند كه واعظ مىكوشد تا در سخن خود صنعت و فن سخنورى بسيار به كار برد!
****
دیوان حافظ بر اساس نسخه قزوینی و خانلری
در زندگی بکوش. لباس صبر بر تن بپوش. با دانایان بجوش. عزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش