0

یا مهدی جان .........

 
fatemexry
fatemexry
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 5428
محل سکونت : خراسان جنوبی

یا مهدی جان .........
سه شنبه 31 تیر 1393  2:57 AM

%D8%AC%D8%AF%D8%A7%20%DA%A9%D9%86%D9%86%
بشـریت فرسـوده ی فـراق توست و منتظـر است
 
تا به پیشگـاه تو دو رکعـت نمـاز بگـذارد
 
رکعتـی به ظهـور رکعتـی به حضـور . . .
امـروز جمعـه نیست ولـی دل شکستـه ام
 
زیـرا به انتظـار ظهـورت نشستـه ام
 
دوشنبه ای ست تلـخ نه دوشنبه ای سیاه
 
یکــــ جمعـه ی جـدید خیـال تـو ؛ اشـک و آه
 
.
 
.
 
.
 
امـروز هـم به یاد تو کم کم گذشت و رفت
 
ماننـد جمعـه های پر از غـم گذشت و رفت
 
آری گـذشت و باز نگـاهـم تو را نـدیـد
 
فـردا سه شنبـه اسـت ، نــهـــ !
 
یکــــــــــ جمعــه ی جـدیـد . . .
http://upload7.ir/images/79543147103260921826.jpg
نمـی دانـم حقیقـت دارد آیا نـه ؟
 
که آن شب زیر باران دیدمت یا نه
 
نمـی دانم گمـانم در دعـایم دیدم
 
تو را در جمعه و والعصر و طاها نه ؟!
 
تو را در زیر باران ، رو به روی صحن نه
 
تـو را آن شب همیـن جـا دیدم آقـا نـه ؟
 
مـداری از کبـوتر ؛ صحـن ؛ آیینـه . . .
 
دو دل هستـم بگـویم دیدمت یا نـه
 
کبـوترهای دور از دست می خواندند
 
که مـی آیـی همیـن امروز و فردا نه
 
بگـو آیا خـودت بودی ، خـودت یا نه ؟
 
فقـط آقـا ! دلم را نشکنـی با - نه - !
14322102764153040383.jpg

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها