پاسخ به:قرار شب بیست و دوم ماه مبارک رمضان
یک شنبه 29 تیر 1393 3:20 AM
گناهی که تو را دل آزرده کند، نزد خداوند از کار نیکی که تو را شگفت زده کند، بهتر است.
امام علی علیه السلام این نقطه ی بحران را برای مالک اشتر، چنین ترسیم کرده اند: « و ایاک و الاعجاب بنفسک و الثقة بما یعجبک منها و حبّ الاطراء؛ فانّ ذلک من اوثق فرص الشیطان فی نفسه لیمحق ما یکون من احسان المحسین »؛ از خود پسندیدن و به خود پسندی مطمئن بودن و ستایش را دوست داشتن، بپرهیز که این ها همه از بهترین فرصت های شیطان است تا بتازد و کارهای نیکوکاران را نابود سازد.
شیطان، خود گرفتار این بیماری مهلک است و در برابر فرمان خداوند به سجده بر آدم علیه السلام به خود بالید و گفت: (… انا خیر منّه…)؛ «من از او بهترم»به سبب همین، از ردیف فرشتگان اخراج شد. از این رو، خطر این کمین را به خوبی می داند، و خود نیز در گفت وگویی با حضرت موسی علی نبینا و آله علیه السلام به این پرتگاه اعتراف کرد.
حضرت موسی علی نبینا و آله علیه السلام در مجلسی نشسته بودند که ناگاه ابلیس به محضر آن حضرت رسید، در حالی که کلاه رنگارنگ و درازی بر سر داشت. وقتی نزدیک شد از روی احترام کلاهش را از سر برداشت، سپس بر سر گذاشت و گفت: السلام علیک ؛ حضرت موسی علی نبینا و آله علیه السلام فرمود: تو کیستی؟ جواب داد: شیطان؛ من ابلیس هستم حضرت موسی علی نبینا و آله علیه السلام فرمود: خدا تو را بکشد؛ برای چه این جا آمده ای؟ ابلیس گفت: آمده ام برای مقام ارجمندی که در پیشگاه خدا داری بر تو سلام کنم. حضرت موسی علی نبینا و آله علیه السلام فرمود: با این کلاه رنگارنگ چه می کنی؟ ابلیس گفت: با این کلاه، دل های فرزندان آدم را آلوده و منحرف می کنم. حضرت موسی علی نبینا و آله علیه السلام فرمود: چه کاری است که اگر انسان انجام دهد، بر او چیره می شوی؟ ابلیس گفت: هنگامی که انسان به خود ببالد و عملش را زیاد شمرد و گناهانش را کوچک ببیند. سپس از خدمت حضرت بیرون رفت، در حالی که می گفت: وای بر من! موسی(علی نبینا و آله علیه السلام )اموری را دانست که به وسیله آن، انسان ها را از آلودگی برحذر می دارد.
در روایات، حتی عُجب در یک عبادت، مایه سقوط عابد به پایین ترین درجه فسق شمرده شده است؛ سقوطی که موجب طمع دشمن برای گستردن دام بزرگ تری می شود؛ امام باقر علیه السلام می فرماید:
دو نفر داخل مسجد شدند؛ یکی عابد و دیگری فاسق؛ چون از مسجد بیرون رفتند، فاسق از جمله صدیقان بود و عابد از جمله فاسقان و سبب این بود که عابد داخل مسجد شد و به عبادت خود بالید و فاسق در پریشانی از گناه و استغفار بود.
در داستان دیگری درباره یکی از اصحاب حضرت عیسی- علی نبینا و آله علیه السلام- چنین آمده است:حضرت عیسی –علی نبینا و آله علیه السلام– با اصحاب خود به کنار دریا رسیدند ، حضرت بسم الله گفتند و بر روی آب روان شدند ؛ یکی از اصحاب هم که مردی کوتاه قامت بود بسم الله گفت وروانه شد ، و به عیسی – علی نبینا و آله علیه السلام – رسید ؛
در آن وقت عُجب کرد و به خودش گفت : این عیسی روح الله (علی نبینا و آله علیه السلام )است که بر روی آب راه می رود ، من هم همین طور ، پس فضیلت او بر من چیست؟ همین که این به خاطرش گذشت ، به آب فرو رفت، پس استغاثه به حضرت کرد و حضرت دستش را گرفت و از آب بیرون آورد و گفت: چه گفتی؟ گفت: چنین چیزی به خاطرم گذشت. حضرت فرمود: از حدّ خود بیرون شدی و خدا بر تو خشم کرد، توبه کن! پس توبه کرد و به حال اول خود بازگشت .