پاسخ به:قرار شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان
شنبه 28 تیر 1393 4:31 PM
جملات امام خمینی(ره) در مورد ترس
۱- ما را از چه می ترسانند؟ آمریکا خود را دلخوش می کند که با ایجاد رعب در دل ملت که سربازان قرآنند، می تواند وقفهای در مسیر حق و عقبگردی از جهاد مقدس در راه خدا ایجاد کند؛ غافل از اینکه ترس از مرگ برای کسانی است که دنیا را مقرّ خود قرار داده و از قرارگاه ابدی و جوار رحمت ایزدی بی خبرند (۱۳۵۸/۹/۲۷)
۲- ناراحت و نگران نشوید، مضطرب نگردید، ترس و هراس را از خود دور کنید. شما پیرو پیشوایانی هستید که در برابر مصایب و فجایعْ صبر و استقامت کردند، که آنچه ما امروز می بینیم نسبت به آن چیزی نیست. پیشوایان بزرگوار ما حوادثی چون روز عاشورا و شب یازدهم محرم را پشت سر گذاشته اند و در راه دین خدا یک چنان مصایبی را تحمل کرده اند. شما امروز چه می گویید؟ از چه می ترسید؟ برای چه مضطربید؟ عیب است برای کسانی که ادعای پیروی از حضرت امیر ـ علیهالسلام ـ و امام حسین ـ علیه السلام ـ را دارند، در برابر این نوع اعمال رسوا و فضاحت آمیز... خود را ببازند (۱۳۴۲/۱/۲)
۳- روحانیون و مردم عزیز حزب اللّه و خانواده های محترم شهدا حواسشان را جمع کنند که با این تحلیل ها و افکار نادرست خون عزیزانشان پایمال نشود. ترس من این است که تحلیلگران امروز ۱۰ سال دیگر بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتوای اسلامی و حکم اعدام سلمان رشدی مطابق اصول و قوانین دیپلماسی بوده است یا خیر؟ و نتیجه گیری کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتی داشته است و بازار مشترک و کشورهای غربی علیه ما موضع گرفته اند، پس باید خامی نکنیم و از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مکتب بگذریم (۱۳۶۷/۱۲/۳)
۴- اگر این مسجد و مرکز ستاد اسلام قوی باشد ترس از فانتوم ها نداشته باشید. ترس از آمریکا و شوروی و اینها نداشته باشید. آن روز باید ترس داشته باشید که شما پشت بکنید به اسلام. پشت کنید به مساجد (۱۳۵۹/۴/۲۰)
۵- مگر ملت ما حالا دیگر نشسته آنجا که یک فانتوم و دو فانتوم کاری انجام بدهد. این احمق ها نفهمیدند این را که با چهار تا مثلاً سرباز ـ سربازها که با اینها موافق نیستند ـ با چهار نفر از این درجه دارها مثلاً و امثال اینها می شود یک مملکت ۳۵ میلیونی که همه مجهز هستند، اینها بتوانند فتح کنند. اینها غلط فکر کردند. اینها نفهمیدند که شوروی با همۀ قدرتی که دارد و با همۀ ابزاری که دارد و با همۀ سلاحهای مدرنی که دارد، در افغانستان پوزه اش به خاک مالیده شده. در عین حالی که اینها یک حماقتی است... اینها نمی فهمند که اگر فرضاً هم شما از پایگاه همدان پا شده بودید و آمده بودید و فرض کنید چند تا جا[را]هم کوبیده بودید، شما بالاخره باید زمین هم بیایید یا همان آسمان می مانید؟ ما از این امور نمی ترسیم. ما از قشرهای خودمان می ترسیم؛ از خودمان. چنانچه شما آقایان و همپالگی های شما، سنخ روحانیت همه ـ ایّدهم اللّه تعالی ـ اگر کارهایی خدای نخواسته انجام بدهید که از چشم ملت بیفتید، ولو در درازمدت، آن روز است که فانتوم لازم نیست دیگر، خود ملت شما را کنار می زند (۱۳۵۹/۴/۲۰)
۶- بترسید از آن روزی که باز یک دیکتاتور را بیاورند و بالای سر شما بگذارند و من امیدوارم که نشود یک همچو روزی. باید ما غفلت نکنیم. هیچ اینطور نباشد که ما هی غرور پیدا بکنیم که نه دیگر کسی به ما کاری نمی تواند بکند. البته محاصرۀ اقتصادی را خیلی ازش نترسید و دخالت نظامی هم ازش، اینها را نترسید. یک غلطی کرد و حالا شاید پشیمان هم باشد. اما از این وسوسه ها بترسید. از این شیاطینی که توی جمعیت ها می آیند و بیخ گوش ها وسوسه می کنند، از اینها بترسید. از اینها که می آیند بیخ گوش شما می گویند که جمهوری اسلامی هم مثل زمان رژیم سابق، از اینها بترسید. رژیم سابق، شما می توانستید اینجا بنشینید؟ می توانستید این اجتماع را بکنید؟ از اینها که می گویند هیچ نشده، بترسید. از اینهایی که خرمن ها را آتش می زنند و می گویند ما برای خلق خدمتگزاریم، بترسید. از اینها بترسید. اینها افتاده اند توی جمعیت و می خواهند وسوسه کنند و شما را منحرف کنند از راه راست (۱۳۵۹/۳/۱۴)