0

غزل ۰۵۵- خم زلف تو دام کفر و دین است

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:غزل ۰۵۵- خم زلف تو دام کفر و دین است
جمعه 11 اردیبهشت 1394  1:02 PM

 ١ -حلقه‌ى گيسوى تو،مانند دامى بر سر راه همگان-از كافر و مؤمن-گسترده است و اين فقطاندكى از هنرنمايى زلف توست!

 ٢ -جمال تو،معجزه‌اى در دنياى زيبايى و داستان ناز و كرشمه‌ى تو جادوى آشكار است.

 ٣ -از چشم گستاخ و بى‌پرواى تو چگونه مى‌توان نجات يافت در حالى كه تير نگاه تو،در ميان‌

كمان ابروانت،در كمين عاشقان نشسته است.[شاعر ابروان معشوق را مانند كمانى مى‌بيند ونگاه‌هاى او را مانند تيرى كه از اين كمان رها مى‌شود و بر دل عاشقان مى‌نشيند.]

 ۴ -بر چشم سياه تو،صد آفرين باد كه در عاشق‌كشى به راستى جادو مى‌كند.

5 -دانش«ستاره شناسى عشق»چه دانش شگفت‌انگيزى است،كه مطابق آن،آسمان هشتم با

طبقه‌ى هفتم زمين برابر است.[چرخ هشتم،استعاره از فلك هشتم است(از افلاك نه‌گانه)،كه درعلم نجوم فلك ثوابت است.هفتم زمين،يعنى طبقه‌ى هفتم زير زمين كه طبعا بسيار پست و زيرين‌است.اما در«علم نجوم عشق»چرخ هشتم و طبقه هفتم زمين برابرند و فاصله‌اى ميان آن‌ها نيست!مقصود اين است كه معيارهاى عشق بسيار متفاوت و فراتر از معيارهاى عقل و دانش‌هاى عقلى‌است.]

 ۶ -گمان مكن كه بدگو و سخن‌چين رفت و جان به سلامت برد.نه،چنين نيست؛بلكه فرشتگان‌ ناظر بر اعمال انسان‌ها به حساب كار او رسيدگى مى‌كنند.

7-اى حافظ،از نيرنگ و فريب زلف او آسوده خاطر مباش؛زيرا كه او پس از ربودن دل،اكنون در كمين دين تو نشسته است!

****

دیوان حافظ بر اساس نسخه قزوینی و خانلری

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها