پاسخ به:غزل ۰۰۲- صلاح کار کجا و من خراب کجا
یک شنبه 22 تیر 1393 3:28 PM
وزنغزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
۱ مصلحت اندیشی در کار و زندگی کجا و من خراب بی سامان کجا؛ ببین میان این دو راه و روش چقدرفاصله وجود دارد.
واو در مصراع اول افاده معنی دوری و ناسازگاری میکند. یعنی من با صلاح کار فاصله دارم. غیاثالغات این واو را واو استعباد نامیده است.
خراب: فاسد و گناهکار و گاهی آن را در معنی مست و لایعقل آورده است.
میگوید مصلحت اندیشی در کارهای زندگی نیاز به حزم و دوراندیشی دارد و من که رند و بی پروا هستم، از صلاح اندیشی به دورم. میان روش زندگی من با مصلحت اندیشی فاصله بسیار است.
۲ از خانقاه و خرقه نیرنگ و ریا دلگیر شدم؛ دیر مغان و شراب ناب کجاست.
صومعه: در اصل عبادتگاه عیسویان است که در بالای کوه و تپه واقع شده باشد. معادل دیر؛ و سپس در ادبیات فارسی در معنی خانقاه آمده است و در بیت مراد همین معنی اخیر است. برای خود کلمه دیر نیز چنین خلط و اشتباهی پیش آمده است. چنانکه غالباً به عنوان معبد زردشتیان به صورت دیر مغان میآید، حال آنکه دیر اصلاً معبد نصاری است.
سالوس: چرب زبان؛ چرب زبانی، ریاکاری
و معنی اینکه از خانقاه و پوشیدن خرقهای که با ریا و نیرنگ ملازمه دارد ملول شدم. معبد مغان زردشتی و شراب ناب کجاست.
همچنانکه صومعه با خرقه تزویر ملازمه دارد؛ دیر مغان نیز با شراب ملازمه دارد. زیرا رسم زردشتیان است که در معابد خود شراب بریزند و بنوشند و مغان و موبدان مباشر امرند.
۳ تقوی و پرهیزگاری با عوالم بی پروایی چه مشابهتی دارد؛ شنیدن واعظ کجا و شنیدن آوای رباب کجا.
کلمه رند در حافظ بسیار آمده و میتوان گفت که از کلمات کلیدی است. مجموعاً باید گفت رند را به کسی اطلاق میکنند که زیرک، لاابالی، بی قید به آداب و رسوم عمومی و اجتماعی باشد. کسی که بیتوجه به جو ومحیط حداکثر بهره را از حیات گذرا برگیرد.
سماع: « در لغت به معنی شنیدن است. چنانکه گویند سماع حدیث، سماع قرآن. اما در اصطلاح صوفیه عبارتست از آواز خوش و آهنگ دل انگیز و بطور مطلق قول و غزل . آنچه ما امروز از آن به موسیقی تعبیر میکنیم.»[۱] شاعر با توجه به دو معنی مذکور کلمه سماع را طوری به کاربرده که طنزی در بر دارد. یعنی از سماع وعظ ما را به یاد معنی دیگر سماع که موسیقی است میاندازد و بلافاصله نغمه رباب
را میآورد و به آن سو توجه میدهد.
نغمه: صدای خوش، لحن یا آواز.
رَباب: در تداول رُباب، سازی است رشته ای که با کمانه (آرشه) تواخته میشود و یکی از انواع آن کمانچه است. صورت تکامل یافته آن ویلن امروزی است.
خلاصه معنی بیت این که عوالم رندی و بی پروایی با عوالم تقوی و پرهیزگاری قابل تلفیق نیست و نسبت این دو به یکدیگر مثل نسبت شنیدن موعظه است با شنیدن موسیقی.
۴ دل دشمنان از روی دوست چه درک میکند؛ میان چراغ مرده و شمع درخشان آفتاب فرق بسیار است.
میگوید دل دشمن بر اثر کینه تیره است، نمیتواند از روی درخشان دوست چیزی درک کند و به فیضی برسد. قیاس میان این دو، مثل قیاس میان چراغ خاموش و شمع روشن آفتاب است – دل دشمن شمع مرده و روی دوست آفتاب درخشان است.
۵ وقتی خاک آستان در خانه شما سرمه چشم ماست؛ بفرمایید از این آستان کجا برویم.
کحل: کوبیده سنگ سیاه رنگی است که برای تقویت به چشم میکشیدهاند. سرمه.
بینش: رویت و در بیت به معنای چشم آمده است.
جناب: درگاه ، آستان.
میگوید وقتی خاک آستان در خانه شما برای ما خاصیت سرمه را دارد و سبب تقویت بینایی ما میشود، از در خانه شما به کحا برویم. ناگزیر سر بر آستانه در خانه شما میگذاریم تا آن خاک در چشم ما برود.
۶ به سیب زنخدان نگاه مکن و مراقب باش که در این راه چاه وجود دارد؛ ای دل من با این شتاب کجا میروی.
زنخدان یا زنخ: چانه: سیب زنخدان: چانهی زیبا مثل سیب. چاه زنخدان: گودی میان لب زیرین و چانه.
تکرار کجا در مصراع دوم برای اظهار شگفتی است.
میگوید وقتی به سوی سیب زنخدان معشوق میروی توجه داشته باش در چاه زنخدان نیفتی؛ و مقصود اینکه هنگامی که متوجه زیبایی معشوق هستی از آفات و گرفتاریهای راه عشق غافل مباش.
۷ روزگار وصال، که آرزو دارم همیشه به خوبی از او یاد شود، گذشت. آن ناز و کرشمه معشوق و آن عتاب و تندی کجاست.
میگوید روزگار وصال که ذکر خیرش برقرار بماند، گذشت؛ آن عوالم که گاهی ناز و کرشمه و گاهی برخورد و تندی میان ما و محبوب بود، کجا رفت.
سودی تذکر اکید داده که «یاد» بدون اضافه به «خوش» خوانده شود و در این صورت معنی این میشود که یاد بر روزگار وصال خوش باد، که معنی درستی ندارد. اما «یادِ خوشش باد» را ذکر خیرش برقرار باد معنی میکنیم.
۸ ای دوست آرام و خواب از حافظ توقع مدار؛ قرار چیست، صبر و تحمل چه چیز است و خواب کجاست.
و بدین ترتیب غزل که با اظهار بی پروایی نسبت به صلاح کارِمن خراب آغاز میشود، در سرگشتگی و بیقراری پایان میپذیرد.
—————————————————————————–
[۱] . رجایی … فرهنگ اشعار حافظ … ص ۱۷۹٫
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست