پاسخ به:مبحث بیست و ششم طرح صالحین: امـام حـسـن مـجـتـبـی (ع)
جمعه 20 تیر 1393 11:18 PM
فروتنی
فروتنی حضرت امام حسن علیه السلام و تواضع آن انسان الهی چنان بود که: روزی بر گروهی تهیدست می گذشت و آنان پاره های نان را بر زمین نهاده، روی زمین نشسته بودند و می خوردند، چون حضرت امام حسن علیه السلام را دیدند گفتند: ای پسر رسول خدا! بیا و با ما هم غذا شو! به شتاب از مرکب به زیر آمد و گفت: خدا متکبّران را دوست ندارد و با آنان به غذا خوردن مشغول شد. سپس همه آنان را به میهمانی خود دعوت فرمود، هم به آنان غذا داد و هم لباس.
بخشیدن همه ذخیره
عربی به محضر امام حسن علیه السلام آمد. فرمود: هرچه ذخیره دارم به او بدهید، بیست هزار درهم بود همه را به عرب دادند، گفت: مولای من! اجازه ندادی که حاجتم را بگویم و مدیحه ای در شأنت بخوانم، حضرت در پاسخ اشعاری انشا کرد به این مضمون: بیم فروختن آبروی آن کس که از ما چیزی می خواهد موجب می شود که پیش از درخواست او بدو ببخشیم.
خدمت به حیوان گرسنه
روزی غلام سیاهی را دید که گرده نانی در پیش نهاده یک لقمه می خورد و یک لقمه به سگی می دهد، از او پرسید: چه چیزی تو را به این کار وا می دارد؟ گفت: شرم می کنم که خود بخورم و به او ندهم. حضرت امام حسن علیه السلام فرمود: از اینجا حرکت نکن تا من برگردم. خود نزد صاحب آن غلام رفت، او را خرید، باغی را هم که در آن زندگی می کرد، خرید. غلام را آزاد کرد و باغ را بدو بخشید.
واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشهاش كجاست ...