پاسخ به:هر روز با یک غزل از حافظ
شنبه 21 تیر 1393 12:22 PM
دکتر حمید عابدیها -استاد دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره ) – در جمع بندی این غزل عنوان کردند :
هفتاد هشتاد غزل دیوان حافظ ؛ نامه است . اواین غزل ها را ساخته که با یک پیکی به دستش برسد و به خاطر همین ویژگیهای یک نامه را می توانیم در آن جستجو کنیم یعنی شروع و فرود دارد و حتی در آن پیام مستقیم دارد و یک خواسته ای در آن مطرح می شود این غزل برای وزیراتابک والی آن زمان با آن مهر و نشان است .
و امّا یکی از خصوصیات نامه لاک و مهرو نشان شدنش است که در این جا به چشم می خورد.
نکته ی دیگر آن که؛ این غزل ممکن است یک غزل رمضانی باشد . هفت غزل از غزل های حافظ در حال و هوای ماه رمضان سروده شده ، همانطوری که بسیاری از غزل های حافظ بهاری است و می توان تشخیص داد در نوروز یقینا در فروردین و اردیبهشت و خرداد سروده شده و بیش از صد غزل حافظ قراینی دارد که سحری است و مخصوصا در بیت اول شعر، نجوای وی را با باد صبا و سحر متوجه می شویم:
سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی ...
و این یک سنت ادبی است که شاعران در ماه رمضان وسوسه می شدند و دلشان هوای باده گساری و می و مطرب و معشوق می کرده ، چون ماه رمضان آن ها را محدود می ساخته بنابراین این ها سعی می کردند با پارادیم های شرعی که منتسب به زهاد ریایی است، به دانشمندان مجالس و بعضی ا ز صوفیان یک دهن کجی عارفانه و رندانه به تیم و طیف مقابل داشته باشند. فلذا از ماه رمضان به خوبی بهره می برد و از آنجا که ماه رمضان وقتی است که دکان و بازار زهاد ریایی و دانشمند ان مجلس و واعظانی که چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند- گرم است و پای سخنانشان مخاطبانی هستند،لذا این جا کسانی چون حافظ، از این موقعیت بهره برداری می کنندو خاطر نشان می سازند : می و معشوقی که من می گویم و می خواهم آن نیست که شماها با آن مخالفت می کنید :
زان باده که در میکده ی عشق فروشند ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش
یعنی ما یک باده یی در یک میکده ای سراغ داریم که و لو ماه رمضان هم باشد و رطل گران را سر بکشیم و بنوشیم روزه ما را مخدوش نمی کند .
* یکی از قشنگ ترین و زیباترین این غزل ها مال شاطر عباس سبویی است آن جایی که می گوید :
روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است آری افطار رطب در رمضان مستحب است
و در این جا نیز از مسائل مربوط به روزه و رمضان بهره می گیرد .
روز ماه رمضان زلف میفشان که فقیه بخورد روزه خود را به گمانش که شب است
یارب این نقطه لب را که به بالا بنهاد نقطه هرجا که بیفتد مکیدن ادب است
* نگران : اصلا به معنای غصه دار بودن و دلواپس بودن نیست نگران یعنی کسی که نگاه می کند و می تواند قید حالت باشد . درج محبت : تشبیه بلیغ است
در زندگی بکوش. لباس صبر بر تن بپوش. با دانایان بجوش. عزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش