پاسخ به:قرار شب هشتم ماه مبارک رمضان
یک شنبه 15 تیر 1393 7:02 PM
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
آیه: وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ
ترجمه: و هنگامي که بندگان من، از تو درباره ي من سؤال کنند، (بگو:) من نزديکم؛ دعاي دعا کننده را، به هنگامي که مرا ميخواند، پاسخ ميگويم. پس بايد دعوت مرا بپذيرند، و به من ايمان بياورند، تا راه يابند (و به مقصد برسند).
تفسیر: و هنگامي که بندگان من از تو دربارهي من سؤال کنند (بگو) من نزديکم! دعاي دعاکننده را به هنگامي که مرا ميخواند پاسخ ميگويم، پس آنها بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان بياورند تا راه يابند (و به مقصد برسند).
شأن نزول:
کسي از پيامبر صلي اللَّه عليه و آله پرسيد: آيا خداي ما نزديک است تا آهسته با او مناجات کنيم؟ يا دور است تا با صداي بلند او را بخوانيم؟ آيهي فوق نازل شد و (به آنها پاسخ داد که خدا به بندگانش نزديک است).
تفسير:
سلاحي به نام دعا و نيايش
از آنجا که يکي از وسائل ارتباط بندگان با خدا مسألهي دعا و نيايش است به دنبال ذکر بخش مهمي از احکام اسلام در آيات گذشته آيهي مورد بحث از آن سخن ميگويد، و با اينکه يک برنامه عمومي براي همه کساني که ميخواهند با خدا مناجات کنند در بر دارد قرار گرفتن آن در ميان آيات مربوط به روزه مفهوم تازهاي به آن ميبخشد، چرا که روح هر عبادتي قرب به خدا و راز و نياز با اوست.
اين آيه روي سخن را به پيامبر کرده، ميگويد: «هنگامي که بندگانم از تو دربارهي من سؤال کنند بگو من نزديکم» (و اذا سألک عبادي عني فاني قريب).
نزديکتر از آنچه تصور کنيد، نزديکتر از شما به خودتان، و نزديکتر از شريان گردنهايتان چنانکه در جاي ديگر ميخوانيم: و نحن اقرب اليه من حبل الوريد (سورهي ق آيهي 16).
سپس اضافه ميکند: «من دعاي دعاکننده را به هنگامي که مرا ميخواند اجابت ميکنم» (اجيب دعوة الداع اذا دعان).
«بنابراين بايد بندگان من دعوت مرا بپذيرند» (فليستجيبوا لي).
«و به من ايمان آورند» (و ليؤمنوا بي).
«باشد که راه خود را پيدا کنند و به مقصد برسند» (لعلهم يرشدون).
جالب اينکه در اين آيه کوتاه خداوند هفت مرتبه به ذات پاک خود اشاره کرده و هفت بار به بندگان! و از اين راه نهايت پيوستگي و قرب و ارتباط و محبت خود را نسبت به آنان مجسم ساخته است!.
«عبداللَّه بن سنان» ميگويد از امام صادق عليهالسلام شنيدم که فرمود:
«زياد دعا کنيد زيرا دعا کليد بخشش خداوند و وسيلهي رسيدن به هر حاجت
است، نعمتها و رحمتهائي نزد پروردگار است که جز با دعا نميتوان به آن رسيد! و بدان هر در را که بکوبي عاقبت گشوده خواهد شد»!.
آري او به ما نزديک است، چگونه ممکن است از ما دور باشد در حالي که ميان ما و قلب ما جاي او است! (واعلموا ان اللَّه يحول بين المرء و قلبه) (سورهي انفال آيهي 24).
نکتهها:
1- فلسفه دعا و نيايش
آنها که حقيقت و روح دعا و اثرات تربيتي و رواني آن را نشناختهاند ايرادهاي گوناگوني به مسألهي دعا دارند:
گاه ميگويند: دعا عامل تخدير است، چرا که مردم را بجاي فعاليت و کوشش و استفاده از وسائل پيشرفت و پيروزي، به سراغ دعا ميفرستد، و به آنها تعليم ميدهد که بجاي همه اين تلاشها دعا کنند!
و گاه ميگويند: اصولا آيا دعا کردن فضولي در کار خدا نيست؟! خدا هرچه را مصلحت بداند انجام ميدهد، او به ما محبت دارد، مصالح ما را بهتر از خود ما ميداند، پس چرا ما هر ساعت مطابق دلخواه خود از او چيزي بخواهيم؟!
و زماني ميگويند: از همه اينها گذشته آيا دعا منافات با مقام رضا و تسليم در برابر ارادهي خداوند ندارد؟
آنها که چنين ايرادهائي را مطرح ميکنند از آثار رواني، اجتماعي و تربيتي و معنوي دعا و نيايش غافلند؟ زيرا انسان براي تقويت اراده و برطرف کردن ناراحتيها به تکيهگاهي احتياج دارد، دعا چراغ اميد را در انسان روشن ميسازد.
مردمي که دعا و نيايش را فراموش کنند، با عکسالعملهاي نامطلوب رواني و اجتماعي مواجه خواهند شد.
و به تعبير يکي از روانشناسان معروف:
«فقدان نيايش در ميان ملتي برابر با سقوط آن ملت است! اجتماعي که احتياج به نيايش را در خود کشته است معمولا از فساد و زوال مصون نخواهد بود.
البته نبايد اين مطلب را فراموش کرد که تنها صبح نيايش کردن و بقيه روز همچون يک وحشي به سر بردن بيهوده است، بايد نيايش را پيوسته انجام داد و در همه حال با توجه بود تا اثر عميق خود را در انسان از دست ندهد».
آنان که براي دعا اثر تخديري قائلند معني دعا را نفهميدهاند، زيرا معني دعا اين نيست که از وسائل و علل طبيعي دست بکشيم و بجاي آن دست به دعا برداريم، بلکه مقصود اين است بعد از آنکه نهايت کوشش خود را در استفاده از همه وسائل موجود به کار بستيم، آنجا که دست ما کوتاه شد و به بنبست رسيديم به سراغ دعا برويم، و با توجه و تکيه بر خداوند روح اميد و حرکت را در خود زنده کنيم، و از کمکهاي بيدريغ آن مبدأ بزرگ مدد گيريم.
بنابراين دعا مخصوص به نارسائيها و بنبستها است، نه عاملي به جاي عوامل طبيعي.
«نيايش در همين حال که آرامش را پديد آورده است، در فعاليتهاي مغزي انسان يکنوع شکفتگي و انبساط باطني و گاهي روح قهرماني و دلاوري را تحريک ميکند، نيايش خصائل خويش را با علامات بسيار مشخص و منحصر به فرد نشان ميدهد، صفاي نگاه، متانت رفتار، انبساط و شادي دروني، چهره پر از يقين، استعداد هدايت، و نيز استقبال از حوادث، اينها است که از وجود يک گنجينهي پنهان در عمق روح ما حکايت ميکند، و تحت اين قدرت حتي مردم عقبمانده
و کماستعداد نيز ميتوانند نيروي عقلي و اخلاقي خويش را بهتر به کار بندند، و از آن بيشتر بهره گيرند، اما متأسفانه در دنياي ما کساني که نيايش را در چهره حقيقيش بشناسند بسيار کمند».
از آنچه گفتيم پاسخ اين ايراد که ميگويند دعا برخلاف «رضا و تسليم» است نيز روشن شد، زيرا دعا همانطور که در بالا شرح داده شد يکنوع کسب قابليت براي تحصيل سهم زيادتر از فيض بيپايان پروردگار است.
به عبارت ديگر انسان به وسيلهي دعا توجه و شايستگي بيشتري براي درک فيض خداوند پيدا ميکند، بديهي است کوشش براي تکامل و کسب شايستگي بيشتر عين تسليم در برابر قوانين آفرينش است، نه چيزي برخلاف آن.
از همه گذشته «دعا» يکنوع عبادت و خضوع و بندگي است، و انسان به وسيله دعا توجه تازهاي به ذات خداوند پيدا ميکند، و همانطور که همهي عبادات اثر تربيتي دارد دعا هم داراي چنين اثري خواهد بود.
و اينکه ميگويند: «دعا فضولي در کار خدا است! و خدا هرچه مصلحت باشد انجام ميدهد» توجه ندارد که مواهب الهي برحسب استعدادها و لياقتها تقسيم ميشود، هر قدر استعداد و شايستگي بيشتر باشد سهم بيشتري از آن مواهب نصيب انسان ميگردد.
لذا ميبينيم امام صادق عليهالسلام ميفرمايد: ان عنداللَّه عز و جل منزلة لا تنال الا بمسألة: «در نزد خداوند مقاماتي است که بدون دعا کسي به آن نميرسد»!.
دانشمندي ميگويد: «وقتي که ما نيايش ميکنيم خود را به قوهي پايانناپذيري که تمام کائنات را به هم پيوسته است متصل و مربوط ميسازيم».
و نيز ميگويد: «امروز جديدترين علم يعني روانپزشکي همان چيزهائي را تعليم ميدهد که پيامبران تعليم ميدادند، چرا؟ به علت اينکه پزشکان رواني دريافتهاند که دعا و نماز و داشتن يک ايمان محکم به دين، نگراني و تشويش و هيجان و ترس را که موجب نيم بيشتري از ناراحتيهاي ما است برطرف ميسازد».
2- مفهوم واقعي دعا
پس از آنکه دانستيم که دعا در مورد نارسائيهاي قدرت ما است، نه در مورد توانائي و قدرت، و به عبارت ديگر دعاي مستجاب دعائي است که به مضمون «امن يجيب المضطر اذا دعاه و يکشف السوء» (سورهي نمل آيه 62) به هنگام اضطرار و عقيم ماندن تمام تلاشها و کوششها انجام گيرد، روشن ميشود که مفهوم دعا درخواست فراهم شدن اسباب و عواملي است که از دائرهي قدرت انسان بيرون باشد آن هم از کسي که قدرتش بيپايان و هر امري براي او آسان است.
ولي اين درخواست نبايد تنها از زبان انسان صادر شود، بلکه از تمام وجود او برخيزد، و زبان در اين قسمت نماينده و ترجمان تمام ذرات وجود انسان و اعضا و جوارح او باشد.
قلب و روح از طريق دعا پيوند نزديک با خدا پيدا کند، و همانند قطرهاي که به اقيانوس بيپايان به پيوند اتصال معنوي با آن مبدء بزرگ قدرت مييابد اثرات اين ارتباط و پيوند روحاني را به زودي مورد بررسي قرار خواهيم داد.
البته بايد توجه داشت که يک نوع ديگر دعا داريم که حتي در موارد قدرت و توانائي نيز انجام ميگيرد، و آن دعائي است که نشاندهنده عدم استقلال قدرتهاي ما در برابر قدرت پروردگار است، و به عبارت ديگر مفهوم آن توجه به اين حقيقت است که اسباب و عوامل طبيعي هرچه دارند از ناحيهي او دارند،
و به فرمان او هستند، اگر به دنبال دارو ميرويم و شفا از آن ميطلبيم به خاطر آن است که او آن اثر را به دارو بخشيده (اين نوع ديگري از دعا است که در احاديث اسلامي نيز به آن اشاره شده است).
کوتاه سخن اينکه دعا يکنوع خود آگاهي و بيداري دل و انديشه، و پيوند باطني با مبدء همه نيکيها و خوبيها است، لذا در سخنان حضرت علي عليهالسلام ميخوانيم «لا يقبل اللَّه عز و جل دعاء قلب لاه»: «خداوند دعاي غافلدلان را مستجاب نميکند».
و در حديث ديگر از امام صادق عليهالسلام به همين مضمون ميخوانيم «ان اللَّه عز و جل لا يستجيب دعاء بظهر قلب ساه».
3- شرائط اجابت دعاء
توجه به کيفيت اين شرائط نيز روشنگر حقايق تازهاي در زمينه مسألهي بظاهر بغرنج دعاء است، و اثر سازندهي آن را آشکار ميسازد در روايات اسلامي شرائطي بر استجابت دعا ميخوانيم از جمله:
1- براي اجابت دعا بايد قبل از هر چيز در پاکي قلب و روح کوشيد، و از گناه توبه کرد، و خودسازي نمود، و از زندگي رهبران الهي الهام گرفت.
از امام صادق عليهالسلام نقل شده که فرمود: اياکم ان يسئل احدکم ربه شيئاً من حوائج الدنيا والاخرة حتي يبدء بالثناء علي اللَّه والمدحة له والصلاة علي النبي و آله، ثم الاعتراف بالذنب، ثم المسألة: «مبادا هيچ يک از شما از خدا تقاضائي کند مگر اينکه نخست حمد و ثناي او را بجا آورد و درود بر پيامبر و آل او بفرستد بعد به گناه خود نزد او اعتراف (و توبه) کند سپس دعا نمايد.
2- در پاکي زندگي از اموال غصب و ظلم و ستم بکوشد، و تغذيه او از حرام نباشد از پيامبر اسلام صلي اللَّه عليه و آله و سلم نقل شده: من احب ان يستجاب دعائه فليطب مطعمه و مکسبه: «کسي که دوست دارد دعايش مستجاب گردد بايد غذا و کسب خود را پاک کند».
3- از مبارزهي با فساد و دعوت بسوي حق خودداري نکند، زيرا آنها که امر به معروف و نهي از منکر را ترک ميگويند دعاي مستجابي ندارند، چنانکه از پيامبر اسلام صلي اللَّه عليه و آله نقل شده: لتأمرن بالمعروف و لتنهن عن المنکر، او ليسلطنّ اللَّه شرارکم علي خيارکم و يدعوا خيارکم فلا يستجاب لهم: « بايد امر به معروف و نهي از منکر کنيد والا خداوند بدان را بر نيکان شما مسلط ميکند و هرچه دعا کنند مستجاب نخواهد شد»!.
در حقيقت ترک اين وظيفه بزرگ «نظارت ملي» نابسامانيهائي در اجتماع به وجود ميآورد که نتيجه آن خالي ماندن صحنهي اجتماع براي بدکاران است، و دعا براي برطرف شدن نتايج آن بياثر است زيرا اين وضع نتيجه قطعي اعمال خود انسان ميباشد.
4- عمل به پيمانهاي الهي- ايمان و عمل صالح و امانت و درستکاري يکي ديگر از شرائط استجابت دعا است. زيرا آن کس که به عهد خويش در برابر پروردگارش وفا نکند نبايد انتظار داشته باشد که مشمول وعدهي اجابت دعا از ناحيهي پروردگار باشد.
کسي نزد امير مؤمنان علي عليهالسلام از عدم استجابت دعايش شکايت کرد و گفت با اينکه خداوند فرموده دعا کنيد من اجابت ميکنم، چرا ما دعا ميکنيم و به اجابت نميرسد؟!
اما در پاسخ فرمود: ان قلوبکم خان بثمان خصال:
اولها: انکم عرفتم اللَّه فلم تؤدوا حقه کما اوجب عليکم، فما اغنت عنکم معرفتکم شيئاً.
والثانية: انکم آمنتم برسوله ثم خالفتم سنته و امتم شريعته فاين ثمرة ايمانکم؟
والثالثة: انکم قرأتم کتابه المنزل عليکم فلم تعملوا به، و قلتم سمعنا و اطعنا ثم خالفتم!
والرابعه: انکم قلتم تخافون من النار، و انتم في کل وقت تقدمون اليها بمعاصيکم، فاين خوفکم؟
والخامسة: انکم قلتم ترغبون في الجنة، و انتم في کل وقت تفعلون ما يباعدکم منها فاين رغبتکم فيها؟
والسادسة: انکم اکلتم نعمة المولي فلم تشکروا عليها!
والسابعة: ان اللَّه امرکم بعداوة الشيطان، و قال ان الشيطان لکم عدو فاتخذوه عدواً، فعاد يتموه بلاقول، و واليتموه بلا مخالفة.
والثامنة: انکم جعلتم عيوب الناس نصب اعينکم و عيوبکم وراء ظهورکم تلومون من انتم احق باللوم منه فاي دعاء يستجاب لکم مع هذا و قد سددتم ابوابه و طرقه؟ فاتقوا اللَّه و اصلحوا اعمالکم و اخلصوا سرائرکم و أمروا بالمعروف و انهوا عن المنکر فيستجيب لکم دعائکم:.
«قلب و فکر شما در هشت چيز خيانت کرده (لذا دعايتان مستجاب نميشود):
1- شما خدا را شناختهايد اما حق او را ادا نکردهايد، بهمين دليل شناخت شما سودي بحالتان نداشته!.
2- شما به فرستاده او ايمان آوردهايد سپس با سنتش به مخالفت برخاستهايد ثمرهي ايمان شما کجا است؟
3- کتاب او را خواندهايد ولي به آن عمل نکردهايد، گفتيد شنيديم و اطاعت کرديم سپس به مخالفت برخاستيد!
4- شما ميگوئيد از مجازات و کيفر خدا ميترسيد، اما همواره کارهائي ميکنيد که شما را به آن نزديک ميسازد...
5- ميگوئيد به پاداش الهي علاقه داريد اما همواره کاري انجام ميدهيد که شما را از آن دور ميسازد...
6- نعمت خدا را ميخوريد و حق شکر او را ادا نميکنيد.
7- به شما دستور داده دشمن شيطان باشيد (و شما طرح دوستي با او ميريزيد) ادعاي دشمني با شيطان داريد اما عملا با او مخالفت نميکنيد.
8- شما عيوب مردم را نصبالعين خود ساخته و عيوب خود را پشت سر افکندهايد... با اين حال چگونه انتظار داريد دعايتان به اجابت برسد؟ در حالي که خودتان درهاي آنرا بستهايد؟ تقوا پيشه کنيد، اعمال خويش را اصلاح نمائيد امر به معروف و نهي از منکر کنيد تا دعاي شما به اجابت برسد».
اين حديث پرمعني با صراحت ميگويد:
وعده خداوند به اجابت دعا يک وعدهي مشروط است نه مطلق، مشروط به آنکه شما به وعدهها و پيمانهاي خود عمل کنيد در حالي که شما از 8 راه پيمانشکني کردهايد، و اگر به اين پيمانشکني پايان دهيد دعاي شما مستجاب ميشود.
عمل به دستورات هشتگانه فوق که در حقيقت شرائط استجابت دعا است براي تربيت انسان و به کار گرفتن نيروهاي او در يک مسير سازنده و ثمربخش کافي است.
5- ديگر از شرائط استجابت دعا توأم گشتن آن با عمل و تلاش و کوشش است در کلمات قصار امير مؤمنان علي عليهالسلام ميخوانيم: الداعي بلا عمل کالرامي
بلا وتر! (نهجالبلاغه- حکمت 337): «دعاکننده بدون عمل و تلاش مانند تيرانداز بدون «زه» است»!.
با توجه به اينکه «وتر» (زه) عامل حرکت و وسيله پيش راندن تير به سوي هدف است نقش «عمل» در تأثير «دعا» روشن ميگردد.
مجموع شرائط پنجگانه فوق روشنگر اين واقعيت است که دعا نه تنها نبايد جانشين اسباب طبيعي و وسائل عادي براي وصول به هدف گردد، بلکه براي اجابت آن بايد در برنامههاي زندگي دعاکننده دگرگوني کلي به عمل آيد، روحيات شخص، نوسازي شود، و در اعمال پيشين تجديد نظر گردد. آيا چسبانيدن عنوان «مخدر» به دعا با چنين شرايطي نشانه بياطلاعي و يا اعمال غرض نيست؟!
خداوند همیشه می فرمایند حاجت به غیر خدا نبریم فقط لز خود او بخواهیم، خب اگه برآیورده شود یا نشود کس دیگری نمی فهمد چون خدا مثل بعضی از آدم ها جار نمیزند و بگوید فلانی از من فلان چیز را خواست. اگر واقعاً از ته دل از خدا فقط از خدا بخواهیم خدا هم ما را حاجت روا می کند هیچ کس از او به ما نزدیکتر نیست.