پاسخ به:قرار شب هفتم ماه مبارک رمضان
شنبه 14 تیر 1393 4:04 AM
در تفسیر آیه 9 سوره یس «وَجَعَلْنَا مِنْ بَینِ ایدِیهِمْ سَدّاً وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَینَاهُمْ فَهُمْ لا یبْصِرُونَ» حکایت زیر را نقل کرده است:
«آیه درباره ابوجهل بن هشام و چند نفر از خاندان وی نازل شده است و جریان چنین است که رسول خدا صلی الله علیه وآله برخاست که نماز بگزارد. ابوجهل هم سوگند خورده بود که هر وقت ایشان را در حال نماز دید فرقش را بشکافد. پس ابوجهل آمد در حالی که سنگی هم به دست راست داشت. او رسول خدا صلی الله علیه وآله را دید که مشغول نماز است. هر چه دست بلند کرد تا سنگ را به طرف آن جناب پرتاب کند، خدا دستش را در گردنش خشکاند و نتوانست پایین بیاورد و سنگ هم در دستش نمی چرخید. ناگزیر به طرف اصحاب خود برگشت، آن وقت سنگ از دستش افتاد.
بعد از او مردی دیگر برخاست که او نیز از خویشاوندان ابوجهل بود. گفت: من او را می کشم. همین که نزدیکش شد، گوش به قرائت او داد و دلش پر از وحشت گشته، برگشت و به یاران خود گفت: بین من و او چیزی به شکل شتر نر فاصله شد و با دُم خود اعلام خطر کرد و من ترسیدم نزدیکش شوم».