آيا مصطفي چمران متعلق به نهضت آزادي است؟
یک شنبه 1 تیر 1393 3:05 AM
يكي از شبهاتي كه اعضاي گروهك غيرقانوني نهضت آزادي در سالهاي اخير تلاش كردند تا در ذهن جوانان نسل سوم انقلاب جا بيندازند اين مساله بود كه مبارز و مجاهد شهيد دكتر مصطفي چمران، از اعضاي فعال نهضت آزادي بوده و در حالي به شهادت رسيد كه همچنان به آرمانهاي آن متعهد بود.
نهضت آزادي كه از خالي بودن سوابق انقلابي رنج مي برد، با اين اقدام تلاش دارد تا براي خود پيشينه پرافتخاري ساخته و آبرويي كسب نمايد. در حالي كه واقعيتهاي تاريخي حكايت ديگري دارد ...
***
نهضت آزادي از جمله گروههاي سياسي بود كه در فضاي نسبتا باز سياسي در آغاز دهه 40 فعاليت مستقل سياسي خود را آغاز و اعلام موجوديت نمود. اعضاي فعال نهضت پيش از آن در ذيل جبهه ملي ايران فعاليت ميكردند و در ماجراي نهضت نفت نيز در دهه 20 و 30 فعال بودند. حضور مهندس بازرگان و دكتر يدالله سحابي در راس اين تشكل موجب شد تا نهضت آزادي بتواند در دوران فترت گروههاي سياسي - اسلامي فعال، از ميان دانشجويان مذهبي دانشگاهها و آنها كه بازرگان و سحابي را مي شناختند، عضوگيري كند كه از جمله آنها ميتوان به شهيد بزرگوار مصطفي چمران اشاره نمود.
آشنايي مصطفي با مهندس چمران به زماني پيش از اعلام موجوديت رسمي نهضت و در دهه 30 بر ميگردد، آنگاه كه چمران به عنوان دانشجويي جوان در سال 1332به دانشكده فني دانشگاه تهران قدم گذاشت. بازرگان در آن سالها در دانشكده فني كرسي تدريس داشت و طبيعتا چمران نيز مدتي در محضر استاد مطالبي پيرامون "ترموديناميك" آموخت. چمران كه آشنايي با مسايل مذهبي و سياسي را از 15 سالگي با شركت در درس تفسير قرآن مرحوم آيتالله طالقاني، در مسجد هدايت، آغاز كرده بود، از اولين اعضاء انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران بود كه به تدريج با مهندس بازرگان ارتباط برقرار نمود.
مهندس بازرگان درباره چمران ميگويد: «يکي از دانش جويان ممتاز دانشکده مصطفي چمران بود. استعداد کم نظيري داشت. در دروس تئوري و عملي بسيار قوي بود. خط زيبايي داشت، نقاشي او هم خوب بود، جزوه اش رابراي نمونه به بچه ها نشان مي دادم. با عاطفه، صميمي، عارف مسلک، متدين و دوست داشتني بود. يک بار نمره امتحانش را 22 داده بودم! آن قدر کارش عالي بود که ديدم طلبکار است. گفتم اين دو نمره طلبت را در امتحانات آخر سال حساب مي کنم، اما اين کار هرگز صورت نگرفت، زيرا هميشه در نمره گرفتن، او طلبکار بود و من بدهکار ماندم«
اما اين ارتباط چندان دوام نيافت و مصطفي جوان خيلي زود عزم سفر كرد (سال 1337) و به عنوان شاگرد اول با استفاده از بورس تحصيلي شاگردان ممتاز به امريکا اعزام شد تا پس از تحقيقات علمي در جمع معروفترين دانشمندان جهان در دانشگاه کاليفرنيا و معتبرترين دانشگاه امريکا - برکلي- با ممتازترين درجه علمي در رشته دکتراي الکترونيک و فيزيک پلاسما فارغ التحصيل گردد.
با اعلام موجوديت نهضت آزادي در سال 1340، چمران در ايران نبود كه بتواند به عضويت آن درآيد و سند و مدركي نيز مبني بر عضويت رسمي وي در نهضت آزادي در اين ايام وجود ندارد (حداقل نگارنده نديده است!) و همين جدايي و فاصله چند ساله بود كه زمينه واگرايي چمران از نهضت آزادي و شكل گيري "چمراني جديد" با هويتي متفاوت از تعلقات پيشين را در وي فراهم آورد. ظهور و بروز اين خط مشي متفاوت را ميتوان در انتخاب مشي مبارزاتي متفاوت و متعارض چمران و سران نهضت آزادي بعد از 15 خرداد 1342 مشاهده نمود.
پس از سركوب قيام ملت، در ميان عده اي از مبارزين خارج و داخل کشور اين فکر به وجود آمد که رژيم پهلوي اصلاح پذير نبوده و تنها راه براي مقابله مبارزه مسلحانه است. بدين منظور بود كه شهيد چمران و بعضي از همفکران وي براي فراگيري فنون جنگ هاي پارتيزاني و آماده سازي براي نبرد مسلحانه و رويارويي با رژيم پهلوي به مصر رهسپار شدند و مدت دو سال سخت ترين دوره هاي چريکي و جنگ هاي پارتيزاني را مخفيانه فرا گرفتند. اما سران نهضت آزادي نه تنها به براندازي رژيم پهلوي اعتقادي نداشتند، بلكه بعد از 15 خرداد 42 فعاليت سياسي را رها كرده و به فعاليتهاي فرهنگي و امور خيريه مشغول شدند!
در اواخر سال 1349 و آغاز دهه 50 مصطفي چمران تمام مقامات و افتخارات و فرصتهاي عالي شغلي و زندگي مرفه در آمريكا را رها كرده و بنا به دعوت امام موسي صدر و به منظور ايجاد پايگاه مبارزاتي جديد(گروه امل)، راهي لبنان شد. (وي پيش از اين نيز دو – سه سالي در مصر دوره آموزشهاي نظامي و مبارزات چريكي و پارتيزاني ديده بود) وي تا پيروزي انقلاب اسلامي و ماجراي ربوده شدن امام موسي صدر هرگز به ايران باز نگشت و قريب به 20 سال از ايران و نهضت آزادي دور شده بود.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي بود كه چمران به شوق ديدار حضرت امام(ره)(نه به قصد تجديد ديدار با مهندس بازرگان و اعضاي نهضت آزادي!) به طور موقت به ايران آمد، ولي بعد از ديدار با حضرت امام چنان شيفته ايشان شد كه همه تشكيلات و برنامه هايش در لبنان را رها كرده و براي هميشه در ايران اسلامي ماندگار شد. خانم غاده چمران(همسر شهيد) در اين باره ميگويد: «وقتي که مصطفي به ايران رفت نامه فرستاد که امام از من خواسته بمانم و من هم ميمانم!» اين عبارات به وضوح نشان ميدهد که شايد تنها عاملي که باعث ماندن شهيد چمران در ايران شده بود، درخواست امام از وي بود، نه مناسبات حزبي و رفاقتهاي سازماني!
بازگشت چهره شهيري چون دكتر مصطفي چمران كه حال در دوران ميانسالي، هم از تجربه بالاي مبارزاتي برخوردار بود و هم از لحاظ علمي در عاليترين سطوح قرار داشت، كافي بود كه سران دولت موقت را تحريك كند تا وي را براي همكاري دعوت نمايند. سابقه ديرين آشنايي چمران و مهندس بازرگان و دوستي چندين ساله چمران و دكتر يزدي در آمريكا نيز زمينه را هموار ساخت تا چمران با سمت معاونت نخست وزير در امور انقلاب به ظاهر به اعضاي نهضت آزادي در كابينه دولت موقت مهندس بازرگان نزديك شود.
نكته اساسي در اين ميان آن است كه ما در اين ايام كمترين همگرايي سياسي بين چمران و جريان نهضت آزادي را نميبينيم و بلعكس چمران بيشترين ارتباط و همراهي را با حضرت امام(ره) و ياران و همراه ايشان دارند كه نمونهاي از آن، رابطه نزديك چمران با حضرت آيت الله خامنه اي است. اولين آشنايي و مواجه اين دو نيز به مسائل نظامي بر ميگردد که آيت الله خامنه اي از آن روز چنين ياد ميکند:
«کميتهاي در نخست وزيري تشکيل شد که درباره مساله ارتش بحث و مشورت کند و در مواردي هم تصميم گيري ميکرد که من و ايشان هر دو عضو اين کميته بوديم. در بدو تشکيل اين کميته اولين روزي که ايشان دعوت شده بودند, من وارد شدم و قيافه مهربان و صميمي و متواضع و دوست داشتني چمران را اول بار در آنجا ديدم... وقتي نشستم ديدم مثل اين که او هم با من آشنا بوده و خيلي زود احساس کردم که يک انسان اهل ذوق و معنويت و علاقمند به هنر و هنرمند است, چنانکه در همه حرکات و سکنات او اين حالات محسوس بود» (12/3/61)
از جمله اقدامات مشترک اين دو بزرگوار راه اندازي ستاد جنگهاي نامنظم بود که در بحبوحه ابتداي جنگ ايجاد گرديد, ستادي که در شهر اهواز شکل گرفته بود.
در اين ايام حوادث متعددي اتفاق افتاد كه به خوبي مرزبنديهاي چمران از نهضت آزادي و قرابت و نزديكي وي با جريان خط امام را آشكار مي سازد و راه را براي مصادره فرصت طلبانه اقدامات افتخارآميز چمران به نفع نهضت آزادي را مي بندد:
1- يكي از اختلافات عمده چمران و نهضت آزادي، پافشاري ايشان در برخورد قاطع با عوامل ضدانقلاب در کردستان بود، مسالهاي که با سياست دولت موقت همخواني نداشت. لازم به ذکر است که در پي کوتاهي مقامات دولت موقت و طولاني شدن مذاکرات آنها با تجزيه طلبان مسلح کرد، مناطق آزاد شده کردستان دوباره جولانگاه نيروهاي ضدانقلاب شد. دکتر چمران بيش از همه از عملکرد دولت موقت ناراحت بود. البته اين ناراحتي، پايان رابطه او با اعضاي دولت موقت نبود، اما هرگز باعث نشد که بر سر عقايدش با کسي معامله کند يا اختلافات خود را با دولت موقت بپوشاند. اينجا بود که تفاوت هاي او با کادر رهبري نهضت آزادي بيش از پيش آشکار شد و درست در همان زمان روزنامهها عکس شهيد چمران را کشيدند که در عينکش تانک بود و شليک ميکرد!! (براي درک کامل اين موضوع به دستنوشتههاي شهيد چمران و نيز نامهاي که پس از ختم غائله پاوه به امام(ره) نوشتند، مراجعه کنيد)
2- يکي ديگر از اختلافات اساسي شهيد چمران با نهضت آزادي به ماجراي انحلال مجلس خبرگان مربوط ميشود. پس از آنکه در دولت موقت طرحي مبني بر انحلال مجلس خبرگان به تصويب رسيد و قرار شد که آنرا نزد امام ببرند، شهيد چمران از جمله افرادي بود که از امضاي آن خودداري کرد!
3- نكته قابل تامل ديگر نوع همكاري متفاوت نهضت آزادي و چمران با جريان انقلاب و حضرت امام(ره) بود. در حالي كه اعضاي نهضت مواضعي مخالف جريان خط امام اتخاذ ميكردند و به تدريج از همكاري با انقلابيون كناره گيري كردند، چمران هر روز بيشتر از قبل به حضرت امام(ره) نزديكتر شده و اطمينان ايشان را جلب نمود، به نحوي كه در تاريخ 20 ارديبهشت 1359، هنگام تشکيل شوراي عالي دفاع، به نمايندگي حضرت امام (ره) در اين شورا منصوب شد.
اين همه به خوبي حكايت از آن دارد كه در تحليلي منصفانه دكتر مصطفي چمران را بيش از آن كه بتوانيم بخاطر ارادت و قرابت 25 سال قبلش به مهندس بازرگان عضوي از نهضت آزادي معرفي نماييم، بايد به خاطر همسويي با خط امام و قرابت و دلدادگي به انقلاب اسلامي و حضرت امام(ره) عضوي از اعضاي جريان خط امام معرفي كنيم كه سرانجام نيز در خط مقدم جبهه اي به شهادت رسيد كه كمتر كسي از سران و هواداران نهضت آزادي پايشان بدانجا باز شده بود! به واقع چمران در ميان رزمندگاني جانفشاني كرد و به شهادت رسيد كه جز نام و عشق حضرت امام خميني(ره) را در ذهن و قلب خود نميپروراندند.
به نظر ميرسد تعريف و تفسير حضرت امام(ره) از شهيد بزرگوار چمران كه در پيام تسليت بمناسبت شهادت ايشان صادر گرديده تصويري صحيح از چهره واقعي اين مجاهد في سبيل الله باشد. آنجا كه مي فرمايد:
«چمران عزيز با عقيده پاک خالص غيروابسته به دستجات و گروههاي سياسي و عقيده به هدف بزرگ الهي جهاد را در راه آن از آغاز زندگي شروع و به آن ختم کرد. او با سرافرازي زيست و با سرافرازي شهيد شد و به حق رسيد. هنر آنست که بيهياهوهاي سياسي و خودنماييهاي شيطاني براي خدا به جهاد برخيزد و خود را فداي هدف کند نه هوي و اين هنر مردان خداست. او در پيشگاه خداي بزرگ با آبرو رفت روانش شاد و يادش بخير. و اما ما ميتوانيم چنين هنري داشته باشيم؟ با خداست که دستمان را بگيرد و از ظلمات جهالت و نفسانيت برهاند.»
محمد مرادي
پايگاه بصيرت