پاسخ به:مبحث 51 طرح صالحین: ولادت حضرت علی اکبر(علیه السلام) و روز جوان
چهارشنبه 21 خرداد 1393 11:08 AM
خمید نرگس پژمرده ای ز انده و شرم / چو دید جلوهٔ گلهای بوستانی را
فکند بر گل خودروی دیدهٔ امید / نهفته گفت بدو این غم نهانی را
که بر نکرده سر از خاک، در بسیط زمین / شدم نشانه بلاهای آسمانی را
مرا به سفرهٔ خالی زمانه مهمان کرد / ندیده چشم کس اینگونه میهمانی را
طبیب باد صبا را بگوی از ره مهر / که تا دوا کند این درد ناگهانی را
ز کاردانی دیروز من چه سود امروز / چو کار نیست، چه تاثیر کاردانی را
به چشم خیرهٔ ایام هر چه خیره شدم / ندید دیدهٔ من روی مهربانی را
من از صبا و چمن بدگمان نمیگشتم / زمانه در دلم افکند بدگمانی را
چنان خوشند گل و ارغوان که پنداری / خریدهاند همه ملک شادمانی را
شکستم و نشد آگاه باغبان قضا / نخوانده بود مگر درس باغبانی را
بمن جوانی خود را بسیم و زر بفروش / که زر و سیم کلید است کامرانی را
جواب داد که آئین روزگار اینست / بسی بلند و پستی است زندگانی را
بکس نداد توانائی این سپهر بلند / که از پیش نفرستاد ناتوانی را
هنوز تازه رسیدی و اوستاد فلک / نگفته بهر تو اسرار باستانی را
در آن مکان که جوانی دمی و عمر شبی است / بخیره میطلبی عمر جاودانی را
نهان هر گل و بهر سبزهای دو صد معنی است / بجز زمانه نداند کس این معانی را
ز گنج وقت، نوائی ببر که شبرو دهر / برایگان برد این گنج رایگانی را
ز رنگ سرخ گل ارغوان مشو دلتنگ / خزان سیه کند آن روی ارغوانی را
گرانبهاست گل اندر چمن ولی مشتاب / بدل کنند به ارزانی این گرانی را
زمانه بر تن ریحان و لاله و نسرین / بسی دریده قباهای پرنیانی را
من و تو را ببرد دزد چرخ پیر، از آنک / ز دزد خواسته بودیم پاسبانی را
چمن چگونه رهد ز آفت دی و بهمن / صبا چه چاره کند باد مهرگانی را
تو زر و سیم نگهدار کاندرین بازار / بسیم و زر نخریده است کس جوانی را
شعر از پروین اعتصامی
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست