قلعه بابک؛ راز مقاومت بیست و دو ساله خرمدینان
شنبه 24 بهمن 1394 12:52 PM
بابك خرمدین و يارانش به مدد دژی کهن که به قلعه بابک شهرت یافته، به مدت بيست و چند سال لشكريان عرب را كه به قصد محاصره و سركوب جنبش خرمدینان آمده بودند، در کوهها سرگردان و با شبیخونهای خود آنها را از دم تيغ گذرانده و وادار به فرار میکردند. موقعیت استراتژیک قلعه بابک به گونهای است که به گفته بلعمی یک مشت مردجنگی میتوانند از آن در برار سپاه چند هزار نفری محافظت کنند.
بابک خرمدین یکی از سرداران ایرانی بود که از آذربایجان بر ضد ظلم خلفای عباسی به پا خاست. وی طی بیست و دو سال، رهبری جنبش سرخجامگان را به عهده داشت و در همان عصر مازیار از مازندران و ابومسلم خراسانی و یعقوب لیث از خراسان و سیستان نیز از دیگر سرداران ایرانی بودند که بر علیه ستم خلفای عباسی دست به قیام زدند.
آوازه دلیریها و رشادتهای بابك و یارانش فراتر از منطقه رفت و سب شد ماجرای قیام خرمدینان در قالب افسانههایی سحرانگیز از شبه قاره هند تا قلمرو رومیان و از جزیرهالعرب تا سرزمین اسلاوها نیز گسترش یابد. هر چند فرجام بابك به دلیل خیانت عدهای چون افشین بسیار تكاندهنده و تلخ بوده است، اما باید به خاطر آورد كه وی در اوج شرف و مردانگی، جان خود را همچون همرزمان دیگر خود برای اعتلاء و شرف ایران فدا كرد.
تاثرانگیز است كه ایران آنقدر كه از جانب خیانتكاران خودی آسیب دیده توسط دشمن خارجی مورد تهدید واقع نشده است و نمونه آن ماجرای افشین است كه به رغم ایرانی بودن، برای كسب قدرت و مقام، ذلت خدمت معتصم خلیفه سفاك و ظالم عباسی را به جان پذیرفت و برای خوشخدمتی به خلیفه و تسلط بر خراسان با خدعه و نیرنگ بابك را اسیر كرد و او را از اوج كوهستانهای پر افتخار به قصرهای پر از نیرنگ بغداد روانه كرد. آنگاه به دستور معتصم، در حضور درباریان و خود خلیفه، به ترتیب دستها و پاهای بابك را از تن جدا كردند و او را مثله كردند تا جان سپرد .
می گویند که بابك پس از قطع دست راستش با دست چپ خون دست راست را بر چهره خود مالید و تمام صورتش را گلگون از خون كرد. معتصم میپرسد، دلیل این كار چیست؟ بابك پاسخی داد كه بعد از ۱۲۰۰ سال هنوز استدلال محكم مردی و مردانگی و آزادی و آزادگی است. من با خون، سیمای خود را سرخ كردم تا فکر نکنی که ترس از مرگ، باعث شده که رنگ صورتم زرد شود و عجیب اینکه این داستان مرا به یاد حلاج میاندازد که او هم در عرصه خود تمام بود و جرمش این بود که اصرار هویدا می کرد!
قلعه بابک بنای باشکوه و زیبایی است که درگذشته محل استقرار و سنگر دفاع بابک خرمدین سردار ایرانی در مقابل تهاجم اعراب بوده است، احتمالاً پیش از او نیز جاویدان فرزند شهرک که مبارزات خود با اعراب مهاجم از کوهستانهای اردبیل آغاز کرده بود، در این قلعه سکونت نموده است. بابک نیز ابتدا به جمع مبارزان جاویدان پیوسته و پس از مرگ او در سال ۲۰۰ هجری قمری به عنوان رهبر خرمدینان ۲۲ سال توانست در این قلعه به مبارزات خود ادامه دهد.
این بنا احتمالاً یک قلعه دفاعی است که در دوران اشکانی یا بهاحتمال قویتر در زمان حکومت پادشاهان ساسانی ساخته شده و شباهت زیادی به سبک معماری مجموعه سلیمان مربوط به دوران ساسانی دارد. از آثار معماری و برخی از سنگهای زبره تراش و روش چفت و بست سنگها و ملات ساروج و اندود دیوارها از نوعی گچ و خاک نیز میتوان به یقین اظهار داشت كه ساختمان این دژ و قلعه در روزگار اشكانیان و بخصوص ساسانیان ساخته شده است. در قرون دوم و سوم و تا چند قرن پس از آن مورد تعمیر و مرمت قرارگرفته و تغییراتی در آن به وجود آمده و الحاقاتی در بنا ایجادشده است. بنابراین بابک پس از استقرار در این دژ قسمتهای اصلی آن را ترمیم نموده و بخشهایی را نیز به آن افزوده است. اکنون که بیش از ۱۲۰۰ سال از آن دوران میگذرد، هنوز بخشهایی از آن دژ پرصلابت پابرجا مانده است.
قلعه جمهور معروف به دژ بابک در ۵۰ کیلومتری شمال شهرستان اهر و در ارتفاعات غربی شعبهای از رود بزرگ قرهسو قرار دارد؛ منطقهای که به نام کلیبر معروف است. دژ بابک خرمدین، قلعهای است بر فراز قله کوهستانی در حدود ۲۳۰۰ تا ۲۷۰۰ متر بلندتر از سطح دریا. اطراف این قلعه را از هر طرف درههای عمیقی با ۴۰۰ تا ۶۰۰ متر عمق فراگرفته است و تنها از یک سو راهی باریک و صعبالعبور برای دسترسی به این قلعه وجود دارد. قلعه بابک به نامهای قلعه بابک، دژ بابک، بذ و قلعه جمهور هم معروف است.
مسافت راه كلیبر به قلعه با اینكه از ۳ كیلومتر تجاوز نمیکند ولی بسیار دشوار است و به هنگام عبور باید گردنهها و گذرهای خطرناكی را پشت سر گذاشت. قبل از رسیدن به دروازه قلعه و ورود به بنای مستحكم دژ باید از معبری عبور كرد كه به صورت دالانی است و از سنگهای منظم طبیعی شکل گرفته و تنها گنجایش عبور ۱ نفر را دارد و دو نفر به سختی میتوانند از آن بگذرند. فاصله این معبر تا باروی قلعه در حدود ۲۰۰ متر است و مقابل آن قرار دارد. از همین نقطه است كه صعوبت راه و ابهت خاص این قلعه رفیع و موقعیت خیرهکننده آن بیننده را به اعجاب وا میدارد. امتداد بصری معبر در نهایت به دروازه قلعه ختم میشود و دقیقاً در راستای آن قرار دارد كه باعث میشود ورود هر تازه وارد و سپاهی و غیره از طریق دو برج دیدهبانی در سمت دروازه ورودی قابل رؤیت باشد.
برای نفوذ به داخل تنها راه ورود دروازه اصلی است و از كوهستان امكان وارد شدن به قلعه وجود ندارد. با گذر از دروازه ورودی و پشت سر گذاشتن بارو، برای رسیدن به دژ اصلی باید از گذرگاهی باریك كه حدود ۱۰۰ متر صعود از ارتفاع را نیز به همراه دارد، گذشت تا به مدخل ورودی قلعه رسید، مسیری صعبالعبور كه از یك سمت مشرف به درهای است با جنگلهای تنگ و ژرفایی در حدود ۴۰۰ متر كه به صورت تیغه و دیواره تا قعر دره ادامه دارد.
در تکیهگاههای طبیعی این دیوارهها و چهار جهت بنا چهار جایگاه برای دیدهبانها به صورت نیمه استوانه ساختهشدهاند. اینها مقر سربازانی است كه هر جنبندهای را تا كیلومترها دورتر، از فراز درهها و کوهپایهها زیر نظر میگرفتند. پس از صعود، برای ورود به دژ اصلی از مدخل دیگری با پلکانهایی نامنظم باید عبور كرد. طرفین مدخل دژ، به وسیله دو ستون كاذب مشخص شده است.
بنای دژ دو طبقه و سه طبقه بوده و پس از ورودی قرارگرفته است و پس ازآن تالار اصلی وجود دارد كه اطراف آن را هفت اتاق فرا گرفته است، اتاقهایی كه به تالار مركزی راه دارند. در قسمت شرقی دژ، تأسیسات دیگری مركب از اتاقها و آبانبارها ساخته شده است؛ سقف آبانبارها با طاق جناغی و گهوارهای استوارشدهاند. محوطه داخلی آنها نیز به وسیله نوعی ساروج، غیرقابل نفوذ گردیده و به هنگام زمستان از برف و باران پر شده و در تابستان و هنگام مضایق و محاصرهها از آب آنها استفاده میشده است. در سمت شمال غربی دژ پلکانهایی سرتاسری وجود داشته كه اكنون ویران شده و قسمتهایی از آن بیرون خاك است و تنها راه صعود به بخشهای مرتفعتر بناست.
در مورد اشیا و ابزاری كه از قلعه بابك به دست آمده باید گفت كه نخستین اشیا سفالینههای منقوش و لعاب خورده بوده كه یك دوره استقرار تا اوایل قرن هفتم هجری را نمایش میداد. همچنین تعدادی سکههای مسی كشف شدند كه برخی از آنها به علت ساییدگی و زنگخوردگی فراوان غیرقابل خواندن است و در بین این سکهها برخی مربوط به اتابكان آذربایجان و هزار سیبان (قرون ششم و هفتم هجری) هستند.
به لحاظ سوقالجیشی موقعیت استقرار بنا بر فراز قله به گونهای ست كه بیست نفر سپاهی قادر بودهاند هجوم یك سپاه صدهزار نفری را مانع شوند و تلفاتی هم نداشته باشند، چرا که تیر و كمان و اسلحه معمول زمان به سربازان و مستحفظانی كه بر بلندی موضع میگرفتند، به جهت بعد مسافت كارگر نمیافتاده است. بدون این كه قصد اغراق در بین باشد موقعیت مستحكم قلعه و دژ آن چنان اعجابانگیز است كه از نبوغ نظامی و آگاهی كامل بنیانگذار آن حكایت مینماید. از همین جا بوده كه بابك خرمدین و یارانش به مدت بیست و چند سال لشكریان عرب را كه به قصد محاصره و سركوب جنبش او آمده بودند، در کوهها سرگردان و با شبیخونهای خود آنها را از دم تیغ گذرانده و وادار به فرار میکردند.
قلعه بابک در سال ۱۳۴۵ با شماره ۶۲۳ در لیست آثار ملی، تاریخی و فرهنگی ایران ثبت شده و مرمت آن از سال ۱۳۷۶ توسط اداره کل میراث فرهنگی آذربایجان شرقی آغاز شد.
منابع: تارنمای انجمن ایرانشناسی کهن دژ | نشريه ايران مهر | وبسایت همشهری | تبیان
تصویر کاور از بهنام نوزادیان
گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست