آیا ثبات مربیگری، موفقیت در فوتبال را تضمین میکند؟
یک شنبه 28 اردیبهشت 1393 7:58 PM
افزایش تغییرات مداوم مربیان در پایان فصل لیگ برتر انگلستان مرا به این فکر واداشت که آیا آن مصداق قدیمی «بهترین راه موفقیت ثبات مربیگری در باشگاه است»، درست است یا خیر؟
برای پاسخ به این پرسش، نخست باید فهمید منظور از موفقیت چیست؟
موفقیت چیست؟
در دایره لغات فوتبال، معمولاً موفقیت با تعداد جامهای کسب شده یک باشگاه در یک فصل یا در طول دوره مربیگری یک مربی ارزیابی میشود. با این حال، کسب تعداد ثابتی از عناوین قهرمانی در هر فصل به تنهایی مشخصکننده موفقیت یک تیم نیست بلکه عملکرد تیم در لیگ هم باید در نظر گرفته شود.
ملاقات با دیوید مویس، جانشین سر الکس فرگوسن، دوران مربی گری اش در اورتون را به خاطر من آورد و این نکته به ذهنم رسید که او چه دوران پر فروغی در اورتون داشت. مویس در سال ۲۰۰۲ پس از دوران پرآتیهای که در «پرستون نورثاند» داشت و آنهارا تا مرز صعود به لیگ برتر پیش برد، به باشگاه اورتون پیوست.
او در اوایل حضورش در گودیسن پارک(ورزشگاه خانگی اورتون)، تیمش را با وجود بودجه کمی که داشت به لیگ قهرمانان رساند و دو جایزه بهترین مربی سال را در چهار سال اول حضورش در اورتون به دست آورد؛ آنهم با قراردادهایی که در زمان نقل و انتقالات به صورت قرضی انجام میداد. از جمله این قراردادها به خدمت گرفتن تیم کاهیل بود. او که به صورت قرضی به اورتون آمده بود، بعدها به گل زنترین بازیکن باشگاه تبدیل شد.
اورتون نمونه موفق ثبات
اگر چه به سختی میتوان قضاوت کرد که در چهار یا پنج سال گذشته، مویس موفق بوده یا خیر – یا حتی قضاوتی سختتر، این که اگر مربی دیگری بود میتوانست برای اورتون موفقیت بیشتری به ارمغان آورد یا خیر – اما اورتون نمونه بارز ثبات در دهه گذشته است و این ثبات مربیگری به مویس این اجازه را داد تا اورتون را بهرغم مشکلات مالی که نسبت به تیمهای دیگر داشت، پای ثابت هشت تیم اول در لیگ برتر قرار دهد.
با این وجود تیم سوانسی سیتی که در دهه گذشته مربیهای متعددی داشته هم روند موفقیت و پیشرفتش قطع نشده است. سوانسی در هفت سال گذشته از لیگ دسته یک به لیگ برتر صعود کرد و در این دوره چهره چهار مربی را روی نیمکت مربی گری خود دید. (البته فراموش نشود که باشگاه هیچ کدام از مربیها را اخراج نکرد و همه آنها به خواست خود به تیمهای بزرگتری پیوستند. آخرین آنها برندون راجرز بود که به لیورپول پیوست. )
مراحل بیسابقه موفقیت
همان قدر که ثبات در موفقیت نقش دارد، ایمان به پیروزی هم میتواند تأثیر گذار باشد. سوانسی بهرغم تغییرات متعددی که در طول این سالها داشت باز هم با کمک مایکل لادروپ که نخستین فصلش را در فوتبال انگلستان تجربه میکرد توانست به قهرمانی جام اتحادیه فوتبال انگلستان دست یابد. البته شاید بهترین مصداق برای این گفته که «ثبات مدیریتی کلید موفقیت است» کسی نباشد جز سر الکس فرگوسن که با ۲۶ سال سابقه هدایت منچستر یونایتد، عناوین بیسابقهای از موفقیت را کسب کرده است.
با این وجود، من مدعی عستم که او ثابتکننده این ادعا نیست که ثبات کلید موفقیت است، چرا که شواهدی وجود دارد مبنی بر این موضوع که سر الکس در دنیای مربیگری یکتاست. او در اوایل حضورش در منچستر نزدیک بود به دلیل عدم کسب جام از باشگاه اخراج شود و حتی بعدتر و زمانی که طی سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۷ نتوانست قهرمانی لیگ برتر انگلیس را کسب کند، هر زمان زیر فشار بود به افتخاراتی که از قبل کسب کرده بود پناه میبرد.
چه چیزی ضامن جام قهرمانی است؟
آرسنال هم از یک دوره ثبات مدیرتی بهره جسته است. با این حال در هفت سال گذشته هیچ مقام قهرمانیای به دست نیاورده. این موضوع نشان میدهد که ثبات مربیگری تضمینکننده موفقیت نیست، در واقع تنها احتمال موفقیت باشگاه را بیشتر میکند. ونگر و شیوه کارش همان تأثیراتی را که قبلاً روی تیم داشت، ندارند و با این وجود که تیمش همچنان در رده چهار تیم برتر آخر فصل قرار دارد اما برای ۷ سال بدون جام مانده است. این در حالی است که ویگان، سوانسی و بیرمنگام، هرکدامشان در سه سال گذشته مقام قهرمانی به دست آوردهاند.
به نظر من، ثبات مربیگری به یک باشگاه مانند اورتون و آرسنال کمک میکند تا در کورس رقابت باقی بمانند. ولی موفقیت را به شیوهای که برای منچستر یونایتد به دست آمد، تضمین نمیکند. به یک سرمربی باید زمان داده شود، برای یک مربی دو یا سه سال کافیست تا شیوه اش را در تیم جا بیندازد. اگر هیچ نشانی از پیشرفت دیده نشد آن وقت باید او را تغییر داد.
سوانسی سیتی نشان داد که لزوما ثبات در صندلی مربیگری، تضمینکننده موفقیت نیست و این ثبات در کلیت باشگاه است که کلید موفقیت است.