0

مقام ارجمند فرزندان امام مجتبی

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

مقام ارجمند فرزندان امام مجتبی
یک شنبه 28 اردیبهشت 1393  4:24 PM

مقام ارجمند فرزندان امام مجتبی

هنگامی که جناب حسنی مثنی، فرزند گرامی امام مجتبی علیه‏السلام خواست یکی از دختران امام حسین علیه‏السلام را تزویج کند. حضرت سیدالشهداء علیه‏السلام به ایشان فرمود: ای فرزند من؛ فاطمه و سکینه (سلام الله علیهما) دختران من هستند هر یک را که خواهی اختیار کن.
حسن به جهت شرم جواب نگفت.
امام حسین علیه‏السلام فرمود: من برای تو اختیار کردم فاطمه را که به مادرم حضرت فاطمه علیهاالسلام دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شباهتش بیشتر است.
جناب حسن با فاطمه ازدواج کرد و از وی چند فرزند آورد ایشان فاطمه بنت الحسین علیهماالسلام را بسیار دوست می‏داشت و آن محترمه نیز با او بسیار مهربان بود.
جناب حسن سی و پنج سال داشت که در مدینه رحلت نمود، و برادر مادری خود ابراهیم بن محمد بن طلحه را وصی خود نمود. او آن بزرگوار را در بقیع به خاک سپرد.
فاطمه بنت الحسین علیهماالسلام بر قبر او خیمه‏ای افروخت و یک سال به سوگواری نشست و روزها روزه و شبها به عبادت قیام داشت، و زمانی که مدت یک سال تمام شد، موالی خود را فرمان داد که هنگام شب و در تاریکی خیمه را از روی قبر جناب حسن علیه‏السلام بردارند.
شب هنگام صدایی را شنیدند که می‏گفت؛
(هل وجدوا ما فقدوا) «آیا یافتید آنچه را که گم نمودید».
و دیگری در پاسخ او گفت:
(بل یئسوا فانقلبوا) «بلکه مأیوس شده و حالشان عوض شد» [1] .

آب شفابخش
هنگامی که سیده‏ی نفیسه علیهاالسلام در مصر ساکن شد، در همسایگی خانه‏ی ایشان دختر نابینائی از جهودان زندگی می‏کرد، روزی جناب نفیسه مشغول وضو گرفتن بود که آن دختر به خانه آن بزرگوار آمد و دست برده از آب وضو آن بزرگوار برداشت و بر چشمان خود کشید، به قدرت پروردگار دیده‏اش بینا و روشن شد [2] .

ارزش و عظمت روپوشی در نزد خداوند
یک سال در مصر آب نیل کم شد و مردم به سختی و قحطی دچار شدند، ناگزیر به درگاه سیده‏ی نفیسه علیهاالسلام روی آوردند، و از آن بزرگوار تقاضای دعا نموده‏اند تا خداوند بر آنها لطفی فرماید.
سیده روپوش خود را به آنها مرحمت فرمود تا به دریا بیاندازند و قدرت خداوند را مشاهده نمایند.
اهل مصر آن پارچه را در رود نیل انداختند. به قدرت خدا و به خاطر احترام آن مخدره در نزد پروردگار آب نیل افزایش پیدا کرد [3] .

خداوند را به حق شما سوگند دادیم
پیرزنی - در مصر - چهار دختر داشت که پنبه ریسی نموده و از درآمد آن زندگی می‏کرد. روزی مادر دختران محصول دسترنج فرزندانش را به بازار برد تا بفروشد. ناگهان پرنده‏ای آن رشتهای نخ را از دست او ربود و پرواز کرد.
پیرزن بیچاره آه و ناله کرد و گفت: من جواب یتیمانم را چه بگویم و برای آنها از کجا نان تهیه کنم. کسانی که حال او را دیده بودند، نیز متأثر شده و به او گفتند تا به نزد سیده‏ی نفیسه برود.
سیده دست به دعا برداشت و این گونه خدای را خواند:
ای پروردگار قادر و قاهر؛ به حال این زن شکسته حال رحمی بفرما. آنگاه به آن زن فرمود: بنشین؛ خدا امر تو را اصلاح خواهد کرد.
آن پیرزن با دلی سوخته و نگران از گرسنگی کودکانش نشست.
ساعتی گذشت که گروهی از مردم به درب خانه‏ی سیده آمدند، و خطاب به ایشان عرض کردند: ما بازرگانیم و به وسیله‏ی کشتی به این دیار آمده‏ایم نزدیک این شهر کشتی ما سوراخ شد، ما به خاطر ترس از غرق شدن کشتی، به درگاه خدا استغاثه کردیم و خدا را به حق شما سوگند دادیم، در آن حال مرغی پدیدار شد و بافته‏های از نخ را به سوی ما انداخت، ما هم به وسیله آن سوراخ را مسدود نموده و از غرق شدن نجات پیدا کردیم.
ما به شکرانه‏ی نجات خود پانصد درهم نقره به حضورت آورده‏ایم. سیده شکر الهی به جا آورد و آن پولها را به پیرزن مرحمت نمود [4] .

رحمت خدا به واسطه فرزندی از امیران عالم
جناب اسحاق مؤتمن، فرزند امام جعفر صادق علیهماالسلام شوهر سیده نفیسه علیهاالسلام می‏باشد.
در کتاب «دارالسلام» از کتاب «اسعاف الراغبین» روایت شده که: بعد از رحلت آن بانوی مجلله، اهل مصر از جناب اسحاق خواهش نمودند تا او را در مصر دفن نمایند. جناب اسحاق راضی نمی‏شد، تا اینکه یک شب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را در خواب دید که به او می‏فرماید:
لا تعارض اهل مصر فی نفیسه، فان الرحمة تنزل علیهم ببرکتها.
با اهل مصر در دفن نفیسه مخالفت نکن، به درستی که به برکت فرزندم نفیسه رحمت بر اهل مصر نازل می‏شود [5] .

پی نوشت ها:
[1] منتهی الآمال: 314.
[2] الوقایع و الحوادث: 1 / 327، به نقل از تحفة الأحباب.
حضرت سیه نفیسه سلام الله علیها دختر گرامی حسن بن زید بن حسن بن علی (امام مجتبی علیه‏السلام) می‏باشد. بارگاه ایشان در کشور مصر است و دارای کرامات بی‏شماری هستند. که در این بخش به برخی از آن معجزات اشاره می‏شود.
[3] الوقایع و الحوادث: 1 / 327.
[4] الوقایع و الحوادث: 1 / 327.
[5] منتخب التواریخ: 196.

  *  عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری  *
********
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها