مركز يادگيري كلاس درس :
جايي است كه مقدار زيادي از مواد يادگيري و وسايل آموزشي به منظور كمك به خودآموزي فراگيران در آن موجود است. در اين مدل كلاس به قصد توانا ساختن فراگيران براي يادگيري، مواد آموزشي به نحوي كه دسترسي به آنها آسان بوده و فراگيران بتوانند نيازهاي آموزشي خود را در جهت كار، به صورت فردي يا گروهي برآورده نمايند و همچنين در جهت زمينه سازي پيشرفت برحسب توانايي و خواستشان باشد، فراهم شده است و هر اقدامي كه براي بهبود فرايند ياددهي – يادگيري صورت مي گيرد به منظور آسان سازي يادگيري فراگيران انجام مي شود.
R مواد آموزشي :
عناصـر اصلي فرايند يـاددهي– يادگيري به شمار مي روند. بـدون مواد آموزشي امكان تبادل تجربه بين معلم و فراگيرنده ضعيف است و نمي توان برنامه ي تحصيلي مورد نظر را به سادگي اجرا كرد. مواد آموزشي، اطلاعات لازم را فراهم مي آورند ارائه اطلاعات را در قالب عرضه و توالي مطالب درسي سازمان مي دهند، فرصت استفاده از آموخته ها را براي فراگيرندگان مهيا مي سازند و ....
استفاده از مواد و وسايل آموزشي با تدوين اهداف كاملاً مشخص در زمينه پيشرفت تحصيلي و با انجام فعاليتهاي آموزشي از پيش برنامه ريزي شده ضمن جهت دادن منابع موجود فيزيكي و مادي فعاليتهاي مدارس مجري طرح كلاس درس را براي دستيابي به اهداف آموزشي تنظيم مي كنند.
به طور كلي در اين مدارس براي استفاده از امكانات آموزشي در جهت اعتلاي فراگيران و حصول به اهداف اساسي تعليم و تربيت و توجه به ابعاد مختلف رشد (معنوي، جسمي اخلاقي، عقلاني، اجتماعي و ...) هر ابزاري را با هدف ياددهي– يادگيري مودر استفاده قرار مي دهند و هر وسيله و اسبابي كه در متن فعاليتهاي ياددهي– يادگيري حضور يابند «ابزار آموزشي» محسوب مي شود.
مواد و ابزارهاي آموزشي همواره در حال تغيير و دگرگوني هستند و به اصطلاح «روز آمد و بهنگام» مي شوند، معلمان فكور و خلاق علاوه بر استفاده از ابزارهاي آموزشي به روز و بهنگام ابزار سازي و ابزار آفريني مي كنند (tool maker instrument maker) چنين معلماني قادرند از كمترين امكانات بيشترين بهره را ببرند. با ساده ترين ابزارهايي كه در محيط قابل كشف است، شوق انگيزترين ياددهي ها را عرضه بدارند. براي اين معلمان قلم كاغذ، تخته سياه، كتابهاي غير درسي، پوشاك، پارچه، ميخ، پيچ، اره، آچار، ظرف، تخته ماهوتي، انواع مواد و قلم رنگي، رنگ و روغن، زرورق، گل و گياه برگ و ساقه و شاخه و خس و خاشاك و ... به همان اندازه ارزش و اعتبار «ابزار بودن» دارد كه وسايل سنگين و بزرگ در اصطلاح پيشرفته اي كه به صورت دستگاههايي نظير كامپيوتر، ماشينهاي الكترونيك، تلويزيون مدار بسته، ويدئو و ... جلوه گر مي شوند و در تكنولوژي آموزشي، سخت افزار آموزشي ناميده مي شوند.www.zibaweb.com
به راستي براي معلم «شاگرد مدار» كه ناچار بايد «ابزار گرا» هم باشد هر چيز كه در محيط و در زندگي او و شاگردانش هست جزو ابزارهاي آموزشي به حساب مي آيد.
براي ياددهنده ي عاشق و علاقمند هر چيز و همه چيز ابزار آموزشي است. تنها اعتقاد و باور به يادگيري هاي ديداري– شنيداري، يادگيريهاي علمي، يادگيريهاي توام با تفكر و تعمق و نه يادگيريهاي طولي وار و سطحي است كه ياددهندگان را معتقد به استفاده از «ابزار آموزشي» مي كند.
ياددهي– يادگيري با اين رويكرد، يك يادگيري منبع محور است و براي دانش آموزان فرصت انتخاب كردن، شرح دادن و كشف كردن را فراهم مي كند. در اين رويكرد دانش آموزان با منابع گوناگوني همچون كتابهاي مرجع، مجلات و ديگر رسانه هاي گروهي، فيلم، نوارهاي شنيداري و ديداري، نرم افزارهاي رايانه اي ، نقشه ها و منابع اجتماعي همچون كتابخانه ها، موزه ها، سازمانها و كتابخانه ها آشنا مي شوند و شيوه ي بهره برداري و استفاده كردن از آنها را فرا مي گيرند.
به عبارت ديگر معلم پروژه هايي را در قالب تكليف به دانش آموزان مي دهد و با معرفي منابع مختلف دانش آموزان را براي پيدا كردن، تحليل كردن و ارائه اطلاعات به دست آمده، راهنمايي مي كند. در واقع اين رويكرد وسيله اي است كه به كمك آن معلمان مي توانند نگرشها و تواناييهاي دانش آموزان را به منظور تقويت يادگيري مستقل و مادام العمر پرورش دهند. در ضمن دانش آموزان با اين روش تشويق مي شوند تا در محيطهاي غني از منابع كه در آن افكار و احساسات مورد احترام است، اطلاعات مورد نياز خويش را خودشان انتخاب كنند و به اين ترتيب در يادگيري به استقلال فردي دست يابند.
در اين رويكرد معلم نيز بايد :
به نقش كتابخانه ها و اهميت آنها در پاسخگويي به دانش آموزان اشاره كند.
فهرستي از منابع گوناگون موجود در روستا، شهر يا استان محل تدريس خود تهيه كند.
در تدريس كلاسي خود از منابع گوناگوني استفاده كند و ضمن معرفي آنها به دانش آموزان، خود را به عنوان پژوهشگري نشان دهند كه پيوسته به دنبال منابع جديد مي گردد. همچنين با آنها در مورد نحوه استفاده از منابع گفتگو كند.
در هنگام تدريس ضمن گفتگو پيرامون مطالب درسي در مورد چگونگي ارتباط دادن آنها به محيط زيست، فرهنگ، اقتصاد و ... نيز به بحث بپردازد.
شيوه ارزشيابي اين رويكرد نيز متفاوت است و بايد معلمان براي هر يك از دانش آموزان خويش يك پرونده كاري تشكيل دهند و گزارش فعاليت هاي انجام شده هر فرد را در اين پرونده ها بايگاني كنند و با توجه به كيفيت گزارش و مطابق چك ليستي كار وي را ارزشيابي كنند.
از جمله عنصرهاي اصلي اين رويكرد پروژه هاي پژوهشي است. هدف از طراحي ارائه اين بخش تقويت تفكر خلاق و نقاد است. اين پژوهش ها فرصتي براي دانش آموزان فراهم مي سازد تا به كمك آن ارتباط معنا داري ميان موضوعات درسي و دنياي واقعي پيرامون خويش ايجاد كنند. اين پژوهش ها ضمن آنكه مهارتها و نگرشهاي او را تقويت مي كند، دامنه ي درگيري او را به فراتر از كلاس درس گسترش مي دهد و دانش آموز را در كارهاي خانه، بحث كلاسي، نوشتن و گفتن، مسايل اجتماعي مرتبط با علم و تصميم گيري هاي سرنوشت ساز فردي و اجتماعي كه در آن مباني علمي نقش مهمي دارد ، درگير مي كند..
ابزارها و مواد آموزشي نظير كتاب ها و جرايد، نقشه ها و كره، عكس ها، گرافها، چارتها، نمودارها پازلها، شرح تصاوير، تصاوير الكترونيكي، فيلم ها، ماكت ها، مدل ها، راديو، تلويزيون، كامپيوتر و ... همه و همه سبب مي شوند دانش آموز در كلاس درس نقش فعال و فرايند ياددهي– يادگيري با رويكرد فعال و منبع محور در فضايي كاراتر انجام شود و دانش آموز براي ياديگري برانگيخته شده و زمينه براي مشاركت وي مهيا مي شود.
در پايان اشاره مي شود كه رويكرد اين برنامه تلفيقي از رويكرد منبع محوري و فعاليت محوري است و در حقيقت يادگیري محور است و از تلفيق اين دو رويكرد نقش دانش آموزان پر رنگ تر شده و دانش آموزان به فعاليت هاي فكري و عملي علاوه بر تقويت مهارت هاي فرآيندي نظير جستجوگري، كاوشگري، فرضيه سازي، حل مساله، بارش مغزي، آفرينندگي و... وادار مي شوند و در يك كلام دانش آموزان در فرايند ياددهي– يادگيري چگونه يادگرفتن را مي آموزند.
R نكـات اساسي
تلاش براي اثر بخشي، وجه اشتراك اصلي همه ي سازمان هاست. سازمان مدرسه نيز با عوامل متعدد، محدود كننده و هدفهاي متفاوتي روبه روست كه ناچار مي بايست به همه ي آنها به نحو مطلوب و متناسبي پاسخ گويد.
همچنين، ملزم است چارچوب هاي زماني متفاوتي را در نظر بگيرد از اين رو اثر بخشي در مدرسه مفهوم گسترده اي به خود مي گيرد . با اندكي تأمل روشن مي شود كه به جاي تعاريف ساده از اثر بخشي مدرسه كه متمركز بر نتايج دانش آموزان است، عملاً ابعاد زيادتري وجود دارد، به عنوان مثال : مدرسه نه تنها بايد به هدف نمره و قبولي و ارتقاء دست يابد بكله بايد با كارايي و به روشي كار كند كه در محيطي با روحيه بالا دانش آموزان به يادگيري واقعي دست يابند. یكي از حوزه هاي فعاليتي مدرسه «انطباق با محيط هاي بيروني» (External Adaptation) است.
اجتماعات تغيير مي كنند و مدرسه نيز مي بايست با آنها تغيير كند. به عنوان مثال سازگاري با افزايش جمعيت حفاظت از محيط زيست، استفاده بهينه از منابع و سرمايه هاي ملي و ... از چالش هاي مهم مدارس در محيط بيروني است. در طرح «كلاس درس» يعني طرح اجراي فرايند ياددهي – يادگيري هر ماده ي درسي در كلاس مخصوص و ثابت، عوامل مدرسه با تغيير رويه ها و اتخاذ روش هاي كاربردي نوين سعي مي كنند كه فراگيران با اجتماع خود و ديگر عرصه هاي محيط به طور موفقيت آميزي تعامل برقراركنند وبراي سازگاري با شرايط دائماً متغير آينده ، سازگار شوند و در اين راه همه توانايي ها و توانمنديهاي خود را در زمينه هاي مختلف به كار گيرند و به طور مستمر در حال آموختن باشند، ارزشهاي اجتماعي و فرهنگي را بياموزند و براي چالش سازنده و ايجاد تغييرات ضروري در برخي ارزشها و باورهاي سنتي كاملاً مجهز شوند و از تصميماتي كه جامعه براي آينده آنها اتخاذ مي كند آگاهي داشته باشند و بدين سان اثر بخشي و كارايي واحد آموزشي با اجراي اين طرح به مفهوم واقعي، افزايش مي يابد.
از نكات اساسي ديگر در افزايش اثر بخشي مدارس مجري ، استفاده از مشاركت دانش آموزان در بهسازي فضا مدرسه است. دبيران نيز مي بايست در امر زيبا سازي مدرسه به عنوان (رهبر پروژه) كمك كنند، زيبا سازي فضاي مدرسه، روحيه معلمان و دانش آموزان را افزايش مي دهد، بهبود روابط معلم و شاگرد از همكاري مشترك آنها افزايش مي يابد و دانش آموزان از اينكه به آنان فرصت داده شده تا در بهسازي فضاي آموزشي همكاري فعالانه داشته باشند، احساس غرور و تعلق نسبت به مدرسه خود مي كنند و همين امر باعث بالا رفتن نرخهاي نگهداري و ادامه تحصيل آنان مي شوند.
R در طرح كلاس درس نكات اساسي ديگري نيز به چشم مي خورد از جمله اينكه:
از آنجا كه كلاس دانش آموز محور و ( مشاركت فعال ) است معلم بسيار فعال از گروهي به گروه ديگر سر مي زند ( كلاس درس ) مركز همايش با بحثهاي مفصل است معلم با مديريت خوب كلاس يك رهبر دموكراتيك است و به دانش آموزان فرصت مي دهد مسئوليت بيشتري در مورد يادگيري خود به عهده بگيرند و در موارد ديگر، به بچه ها فرصت مي دهد تا ( سبك تدريس ) را معين كنند و با فعاليت خود كلاس را جهت دهند.
سيماي كلاس در طول سال تغيير مي كند و بچه ها چيزهايي مي سازند و از ديگران مي خــواهند تا در تكميل آن با آنـان همكاري كنند بــدين ترتيب وظايف ( دستور العملي ) نيست، بلكه ( ايجاد ) مي شود.
گروههاي آموزشي (در دو سطح منطقه و استان) فرايند دريافت اطلاعات در چارچوب يك طرح نظام يافته (ارزشيابي) را با دو هدف شناسايي خلاءها، نارسايي ها و كمبودها و همچنين پي بردن به چگونگي (كيفيت) اجرا و نتايج حاصله از سياستها، برنامه ها و فعاليتها انجام مي دهند ، مديريت آموزش و پرورش نظري و پيش دانشگاهي نيز با وضع سياستهاي مناسب يا طراحي برنامه هاي كارساز و همچنين اتخاذ تصميماتي از قبيل پشتيباني، اصلاح و ... به امر ارزشيابي همت مي گمارد.
شيوه هاي ارزشيابي نيز در اينگونه كلاسها مختلف است. در اين كلاس ها به ارزشيابي مستمر توجه خاص مي شود از آنجا كه در كلاس درس دانش آموزان با هم مقايسه نمي شوند بلكه هر دانش آموز با خودش مقايسه مي شود نمي توان از شكلهاي سنتي ارزشيابي استفاده كرد.
ارزشيابي با رويكرد حل مسئله ( بدون كاغذ و مداد ) ، تهيه سياهه ي رفتار و چك ليست مهارتها و نگرش ها ، ارزشيابي با توجه به پرونده ي عملكردي دانش آموزان ارزشيابي با تكيه بر بيان شفاهي و ... راه هاي مختلف ارزشيابي مستمر تكويني و پاياني است .
R توجه به موارد ذيل نيز مباحث و نكات اساسي «طرح كلاس درس» است:
به كارگيري رويكردهاي مشاركتي و تعاملي فراگير– محور در فرايند ياددهي– يادگيري
§ تشويق در جهت بكارگيري روش اكتشافي و سوال محور
§ گسترش روش بحث و گفتگو براي دستيابي به توافق عمومي و يا راه حل ها
§ گسترش رفتار دمكراتيك
§ داشتن نگرش مثبت نسبت به تفكر انتقادي و حل مشكل يا مسئله
§ تعميق اعتقاد و باور به استعداد و توانايي بالقوه فراگيران
§ تقويت احساس مسئوليت.
§ تشويق فراگيران براي احترام گذاشتن به نقطه نظرهاي ديگران
R اهـداف
1. ايجاد فضاي شوق انگيز در محيط واحد آموزشي
2. پرورش استعداد و خلاقيت هاي فراگيران
3. توجه به تفاوت هاي فردي
4. ترغيب دانش آموزان به استفاده از منابع، مواد و امكانات موجود
5. تعميق نگرش فراگيران
6. توسعه مهارتهاي فراگيران (مهارت مشاهده، ثبت مشاهده، تفكر واگرا، كاوشگري كاربرد ابزار، فرضيه سازي و ... )
7. درك ماهيت علوم به عنوان يكي از راههاي شناخت هستي
8. درك اصول، مفاهيم و قوانين علمي توسط فراگيران
9. پي بردن به رابطه ميان علم و فناوري و بازتاب آن در متن جامعه و محيط زيست
10. ايجاد ديدگاه جديدي از فناوري
11. آموزش براي زندگي
12. بكارگيري علوم در جهت تجربه اندوزي (و استفاده از تجربيات براي زندگي بهتر)