0

دستگیری حضرت ابوالفضل علیه السلام از پیر زن

 
rashidyhossein
rashidyhossein
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1393 
تعداد پست ها : 45
محل سکونت : خراسان شمالی

دستگیری حضرت ابوالفضل علیه السلام از پیر زن
شنبه 20 اردیبهشت 1393  7:42 PM

منقول است كه كه يكى از خلفاى بنى عباس قرار گذاشته بود كه هر كس به زيارت امام حسين عليه السلام برود صد اشرفى پول به ديوان بدهد و با اين قرار شيعيان جان نثار فرزند مظلوم حيدر كرار در هر سال با جمعيت بسيار به زيارت مى رفتند.
يك روز خليفه بغداد در قصر خود نشسته بود و قصرش مشرف به بيرون بود ديد كه زوار مى آيند و هر يك اشرفى مى دهند به بيرون بود ديد كه زوار مى آيند و هر يك صد اشرفى مى دهند و مى روند ناگاه پيرزنى از عقب زوار با پاى برهنه و پياده و انبانى در پشت رسيد و از بغل خود كيسه اى بيرون آورده صد اشرفى شمرد و به موكلان خليفه داد خواست كه از عقب زوار برود خليفه حكم كرد او را گرفته پيش خليفه بردند خليفه گفت اى پير زن تو كه اينقدر پول داشتى پس چرا بپاى پياده آمده اى گفت به جهت ثواب بسيار و تاسى به اهلبيت سيدالشهدا عليه السلام كه سرگردان لشگر يزيد با حالت اسير بعضى از ايشان را پياده مى بردند خليفه گفت به زيارت چه كسى مى روى ؟ گفت به زيارت مولاى خودم حضرت سيدالشهدا عليه السلام و حضرت عباس مى روم . گفت :
از ايشان چه منفعتى ديده اى كه اينقدر پول را در راه ايشان صرف مى كنى ؟ گفت اصلاح جميع كارهاى دنيا و آخرت من منوط به شفاعت ايشان است و در هر تنگى و عسرتى دستگير دوستان و زائران خود مى باشند خليفه گفت اگر من به تو ظلم كنم آقايان تو به فرياد مى رسند؟ گفت آرى .
پس آن ملعون حكم كرد كه دست و پاى آن عجوزه ضعيفه را بستند و به فرات انداختند و نگاه مى كردند كه آيا از اين مهلكه چه كسى او را نجات تواند داد آن ضعيفه بيچاره به آن غوطه زده او را بالا برداشت در آن حال رو به طرف روضه حضرت عباس كرد يك مرتبه گفت يا اباالفضل العباس به فريادم برس باز غوطه ور شد دفعه ديگر نيز آب او را بالا برداشت باز حضرت عباس را ندا كرد در آن حاتل ديدند سواره اى چون برق رسيد خود را به ضعيفه رسانيده ، ضعيفه را برداشته رديف ساخته از آب نجاتش داد ضعيفه رو به گماشتگان خليفه كرده گفت به خليفه بگوئيد كه مولاى من مرا در شماتت نگذاشته چطور مرا نجات داد پس آن ضعيفه به سواره گفت اى بنده خدا تو چه كسى هستى كه مرا از ورطه هلاكت نجات دادى گفت در وقت افتادن در آب نام چه كسى را فرياد مى زدى گفت مولاى خودم اباالفضل العباس را صدا مى زدم فرمود من اباالفضل العباس هستم چون خليفه از نجات يافتن ضعيفه باخبر شد آن قرار صد اشرفى را از زوار روا داشت حكم كرد كه هيچ كس متعرض زوار نشود كه اين را نتوان بست .

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها