از جمله دعاهای امام علیهالسلام این دعای شریف است که هنگام اعتراف به تقصیر از ادای شکر و سپاس خدای تعالی قرائت میکرد: «اللهم ان احدا لا یبلغ من شکرک غایة الا حصل علیه من احسانک ما یلزمه شکرا و لا یبلغ مبلغا من طاعتک و ان اجتهد الا کان مقصرا دون استحقاقک بفضلک فاشکر عبادک عاجز عن شکرک و اعبدهم مقصر عن طاعتک و لا یجب لأحد ان تغفر له باستحقاقه و لا ان ترضی عنه باستیجابه فمن غفرت له فبطولک و من رضیت عنه فبفضلک تشکر یسیر ما تشکر به و تثیب علی قلیل ما تطاع فیه حتی کأن شکر عبادک الذی اوجبت علیه ثوابهم و اعظمت عنه جزاءهم امر ملکوا استطاعة الامتناع منه دونک فکافیتهم او لم یکن سببه بیدک فجازیتهم بل ملکت یا الهی امرهم قبل ان یملکوا عبادتک و اعددت ثوابهم قبل ان یفیضوا فی طاعتک و ذلک ان سنتک الافضال و عادتک الاحسان و سبیلک العفو فکل البریة معترفة بانک غیر ظالم لمن عاقبت و شاهدة بانک متفضل علی من عافیت و کل مقر علی نفسه بالتقصیر عما استوجبت فلولا ان الشیطان یختدعهم عن طاعتک ما عصاک عاص و لولا انه صور لهم الباطل فی مثال الحق ما ضل عن طریقک ضال فسبحانک ما ابین کرمک فی معاملة من اطاعک او عصاک تشکر للمطیع ما انت تولیته له و تملی للعاصی فی ما تملک معاجلته فیه اعطیت کلا منهما ما لم یجب له و تفضلت علی کل منهما بما یقصر عمله عنه و لو کافات المطیع علی ما انت تولیته لأوشک ان یفقد ثوابک و ان تزول عنه نعمتک و لکنک بکرمک جازیته علی المدة القصیرة الفانیة بالمدة الطویلة الخالدة و علی الغایة القریبة الزائلة بالغایة المدیدة الباقیة ثم لم تسمه القصاص فی ما اکل من رزقک الذی یقوی به علی طاعتک و لم تحمله علی المناقشات فی الالات التی تسبب باستعمالها الی مغفرتک و لو فعلت ذلک به لذهب بجمیع ما کدح له و جملة ما سعی فیه جزآء للصغری من آیادیک و مننک و لبقی رهینا بین یدیک بسائر نعمک فمتی کان یستحق شیئا من ثوابک لا متی. هذا یا الهی حال من اطاعک و سبیل من تعبد لک فاما العاصی امرک و المواقع نهیک فلم تعاجله بنقمتک لکی یستبدل بحاله فی معصیتک حال الانابة الی طاعتک و لقد کان یستحق فی اول ما هم بعصیانک کل ما اعددت لجمیع خلقک من عقوبتک فجمیع ما اخرت عنه من وقت العذاب و ابطات به علیه من سطوات النقمة و العقاب ترک من حقک و رضی بدون واجبک فمن اکرم منک یا الهی و من اشقی ممن هلک علیک لا من فتبارکت ان توصف الا بالاحسان و کرمت ان یخاف منک الا العدل لا یخشی جورک علی من عصاک و لا یخاف اغفالک ثواب من ارضاک فصل علی محمد و آله وهب لی املی و زدنی من هداک ما اصل به الی التوفیق فی عملی انک منان کریم.» [1] .
«خداوندا هیچ کسی از بندگان شکرگزارت نمیتواند شکر ترا به حد کمال به جا آورد زیرا هر شکری که به جا آورد، خود نعمتی است و برای آن هم باید شکر کند، و هر کس هر چه در طاعت و بندگی تو بکوشد باز هم در انجام وظیفه بندگی قاصر است زیرا نتوانسته حق تو را ادا کند بنابراین شاکرترین بندگانت از ادای شکر تو عاجزند و عبادت کنندهترین بندگان از عبادتی که سزاوار تو باشد ناتوانند، و کسی را یارای آن نیست که از روی شایستگی در خور آمرزش تو باشد و بتواند رضایت تو را جلب کند پس هر که را بیامرزی از روی لطف، منت نهادهای و از هر کس تو خشنود شوی از روی کرم و احسان میباشد که بر شکر اندک و عمل ناچیز بندگان پاداش میدهی و کرم تو به حدی است که گویا پاداش شکر بندگانت را بر خود واجب میدانی و چنان پاداش دهی که گویی آن بندگان بدون عنایت تو قادر بودهاند و اینک باید پاداش نیک بگیرند در صورتی که اسباب همان مقدار اندک از شکر و طاعت هم به دست توست با این همه به ایشان مزد میدهی، خداوندا پیش از آن که آنان یارای انجام عبادت تو را داشته باشند، مالک امر ایشان تو بودهای و قبل از آن که ایشان توفیق طاعت پیدا کنند برای عمل ایشان اجر و پاداش مقرر کردهای، این عمل نشان میدهد که سنت تو فضل و بخشش و عادت تو جود و احسان و روش تو عفو و کرم است.از این رو تمام خلایق اعتراف دارند که هر کس را عذاب کنی بیقین بیدادگری نکردهای و همه گواهی میدهند که به هر کس عافیت دهی به فضل و کرمت رفتار کردهای و همگان اقرار دارند که در انجام وظایف بندگی چنان که تو شایستهای قاصرند، پس اگر شیطان بندگانت را با نیرنگ و فریب از راه طاعت تو منحرف نمیکرد هیچ بندهای تو را معصیت نمیکرد و اگر او باطل را در نظرشان حق، جلوه نمیداد، هیچ کس از راه بندگی تو گمراه نمیشد، پس خداوندا تو از هر عیب و نقصی منزهی، لطف و کرمت بر هر که تو را اطاعت کند و یا از فرمان تو سرپیچی نماید چه آشکار و واضح است!! تو ای که بر مطیعان با آنچه که قبلا آماده ساختهای پاداش میدهی، و بر عاصیان به قدرت صبر و شکیباییت فرصت توبه عنایت میکنی؛ به هر یک از آنان، نه به استحقاقشان بلکه با فضل و کرمت رفتار میکنی و پاداشی بالاتر از حد عمل آنان را مرحمت مینمایی چون اگر میخواستی با اهل طاعت به عدالت رفتار کنی، بدین سبب که تو آنها را بر طاعت و بندگی هدایت فرمودهای مستحق پاداش نبودند و ممکن بود چنان اجر و نعمتی را از دست بدهند، ولی تو در مقابل اعمالی که در مدت کوتاه انجام دادند اجر و پاداش بسیار طولانی و جاودانه دادی و در برابر اعمالی که در مدت کوتاه و گذرای عمر انجام داده بودند پاداش طولانی و ماندنی مرحمت کردی وانگهی اگر تو محاسبه روزیی که به آنان داده بودی، و آنها بدان وسیله قدرت بر اطاعت تو را پیدا کرده بودند، مینمودی، هیچ بندهای با توجه به اسبابی که برای آنان در طاعت و بندگی خود فراهم کردی، استحقاق آن پاداش را نداشتند و بندگان مطیعت درگرو سایر نعمتهایی بودند که برای بقایشان به آنها عطا فرمودهای در این صورت چه کسی میتوانست از تو پاداش عمل خود را بخواهد، هرگز، کی چنین استحقاقی را داشت؟
خداوندا! این وضع مطیعان و حال کسانی است که راه عبادت را پیش گرفتهاند، اما گنهکاران و سرکشان از فرمان تو و کسانی که خلاف امر و نهی تو را کردند، در عذاب و مجازاتشان تعجیل نکردی تا بتوانند گناهانشان را با توبه و انابه به طاعت تبدیل کنند، در صورتی که همان بندگان گنهکار در ابتدا و اولین گناه، مستحق همه عذابهایی بودند که برای ایشان تعیین کرده بودی پس این تأخیر تو در مجازات از روی کرم و بخشندگی بوده و بعد هم در اثر توبه از ایشان راضی شدی. پس خداوندا چه کسی از تو بخشندهتر است؟! و چه کسی شقیتر از آن بندهای است که معصیت چون تو خدای مهربان را مرتکب شود؟ هرگز، چه کسی میتواند چنین باشد، پس تنها تو هستی که فقط به احسان و بزرگواری توصیف میشوی و تو آن خداوند کریمی که تنها باید از عدل تو بیمناک باشند وگرنه بیم امکان ستم بر عاصیان از جانب تو نمیرود و اهل طاعت نیز نباید از این بیمناک باشند که پاداششان را فراموش کنی. خداوندا بر محمد و آلش درود بفرست و خواستهام را بر آور و از راه لطف و کرم بر هدایت من بیفزا هدایتی که مرا به انجام هر گونه عمل نیک موفق میسازد، زیرا که عطای تو بیحساب و کرم و بخششت فراوان است.»
در این جا برای نگرش در محتویات این دعای شریف توقف کوتاهی میکنیم زیرا که این دعا مشتمل بر مطالب ذیل است: اولا - الطاف و نعمتهای الهی بر بندگانش بیشمار است و شاکران نعمتش در هر حدی که شکر کنند، حق نعمتهای او را ادا نکردهاند زیرا که تمام وسایل و مقدمات سپاسگزاری او از طرف خداست و این خود موجب شکر و سپاس است.
ثانیا - انسان هر چه در طاعت و عبادت خدا بکوشد، از جهت آن که الطاف خدای متعال بر بندگان نا متناهی است، باز هم از ادای حق عبادتش قاصر است.
ثالثا - این که خدای متعال، بندگان مؤمنش را به لطف و کرم خود میآمرزد و پاداش اعمال نیک ایشان را فردوس برین مقرر فرموده است، هیچ یک از اینها به خاطر شایستگی ایشان نیست بلکه از باب فضل و کرم او و لطفی است از جانب او، که در مباحث کلامی این مطلب به صورت موضوعی به اثبات رسیده است.
رابعا- کسی که مردم را از اطاعت خدا منحرف میکند و آنان را به نافرمانیها وادار میسازد شیطان رانده شده از درگاه خداست و اگر او نبود هیچ کسی از راه حق منحرف نمیشد و کسی به گمراهی نمیافتاد.
خامسا - خداوند متعال بر بندگان صالحش پاداش میدهد و گنهکاران را نیز فرصت میدهد و در مجازاتشان تعجیل نمیکند، در صورتی که اگر در کیفر ایشان شتاب میورزید، هرگز جنبندهای باقی نمیماند.
سادسا - خدای تعالی جزای بندگان صالح خود را در سرای آخرت مرحمت میکند که بیپایان است و آنان را در بهشت ابدی جایگزین میکند که تا بخواهند در آن جا ماندگارند... این بود برخی از محتویات این دعای شریف.
پی نوشت ها:
[1] صحیفه سجادیه: دعای سی و هفتم.