در زمان سلطنت امیر تیمور گورکان، جمعی از افراد ماوراء النهر که از متعصّبان دشمن آقا علی(ع)بودند، مجلسی تشکیل داده و صورت مجلسی نوشتند که در آن آمده بود:
دشمنی و کینه نسبت به علی(ع)بر هر فرد مسلمان واجب است هر چند به مقدار جوی، کینه داشته باشد، زیرا او به قتل عثمان فتوای داده است.
آن نوشته را نزد امیر تیمور فرستادند، تا او نیز آن را تایید کند و مانند خلفای بنی امیه، دستور دهد که خطباء و سخنرانان، بالای منبرها، نسبت به ساحت مقدّس آن حضرت به بدگوئی بپردازند.
امیر تیمور گفت: چون من مرید پیر مرشد، (شیخ زین الدّین نابتادی) هستم، این نوشته را نزد او میفرستم و او هر چه رأی داد همان را پیروی میکنم.
آن نوشته را نزد او فرستاد او پس از خواندن آن، این رباعی را در پشت آن نوشت.
گر آنکه بود فرق سماء منزل تو
واز کوثر اگر سرشته باشد گل تو
گر مهر علی(ع) نباشد اندر دل تو
مسکین تو و سعیهای بیحاصل تو
و ای بر عثمانی که علی(ع)فتوی بر قتل او داده باشد. به هر حال آن شاه متنبّه شد، و آن متعصّبان را تنبیه سختی کرده و از مجلس خود بیرون نمود.
چو بدوست عهد بندد زمیان پاکبازان
چو علی(ع) که میتواند که بسر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه گویم شه ملک لا فتی را
بدو چشم خون فشانم هلهای نسیم رحمت
که زکوی او غباری ز من آر، توتیا را
بامید آنکه شاید برسد بخاک پایت
چه پیامها که دارم همه سوز دل صبا را
چو توئی قضای گردان، بدعا مستمندان
که زجان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چونای هر دم زنوای شوق او دم
که لسان غیب خوشتر بنوازد این نورا