0

روایات امام هادی از امیرالمؤمنین

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

روایات امام هادی از امیرالمؤمنین
شنبه 13 اردیبهشت 1393  5:31 PM

روایات امام هادی از امیرالمؤمنین
امام هادی علیه‏السلام، مجموعه‏ای از حکمتها و آداب را از قول جدش امام امیرالمؤمنین پیشوای حکمت و عدالت در روی زمین، نقل کرده است، از جمله 
1- قال علیه‏السلام: قال أمیرالمؤمنین علیه‏السلام: «ایاکم والمنی فانها من بضایع الفجرة...» 
امام هادی می‏فرماید: امیرالمؤمنین علیه‏السلام فرمود: 
«از آرزوها بپرهیزید که آنها از کالاها و خواسته‏های تبهکاران است...» [1] . 
براستی اسلام با تمام عزت و افتخار، با تمام وسایلی که به عقب ماندگی و انحطاط می‏انجامد، و از آن جمله تکیه کردن بر آرزوها و واگذاشتن عملی که باعث پیشرفت و تکامل در زندگی می‏شود، مبارزه کرده است. 
2- قال علیه‏السلام: قال أمیرالمؤمنین: «من أصبح والآخرة همه استغنی بغیر مال و استأنس بغیر أهل. و عز بغیر عشیرة...» امام فرمود: امیرالمؤمنین علیه‏السلام می‏فرماید: 
«هرکس که هدفش آخرت باشد، بدون مال و ثروت، غنی، و بدون خویشان، دلگرم و بدون قبیله، عزیز است...» [2] . براستی کسی که به امر آخرت اهتمام ورزد و در آن راه بکوشد، به وسیله تقوا و پرهیزگاری خویش بی‏نیاز و مأنوس می‏گردد، زیرا او قلب خود را با ارتباط به خدا خشنود ساخته است همچنان که در نزد مردم عزیز و ارجمند می‏گردد، و عزت وی بدون قبیله و خویشان، به وسیله صلاح و تقواست. 
3- قال علیه‏السلام: قال أمیرالمؤمنین علیه‏السلام: «العلم وراثة کریمة، والآداب حلل حسان، والفکرة مرآة صافیة، والاعتبار منذر ناصح، و کفی بک أدبا لنفسک ترکک ما کرهته لغیرک...» 
امام علیه‏السلام فرمود: امیرالمؤمنین می‏فرماید: 
«علم، میراثی ارزشمند و ادب زینتی نیکو، اندیشه آیینه‏ای صیقلی و پندپذیری بیم دهنده‏ای خیرخواه است. و همین قدر در ادب کردن خودت بس، که آن چه را در دیگران نمی‏پسندی، مرتکب نشوی...» [3] . این سخنان گرانبها که از گنجهای حکمت درخشان برگرفته شده و بر آراسته شدن به زیور علم و ادب دعوت می‏کند، محققا بهترین چیزهایی هستند که انسان در این زندگی بدانها دست یافته است. همان طوری که از امام حکیم، توجهی عمیق بر فکر و اندیشه کرده و آن را همچون آیینه صافی می‏داند که صورتهای نیک و بد در آن منعکس می‏شود، و انسان پاک از نظر امام علیه‏السلام کسی است که در آیینه اندیشه‏اش صورتهای نیک را منعکس سازد و آن را با تصویر رذایل و زشتیها آلوده نسازد، و امام علیه‏السلام آن چیز را بالاترین نوع ادب می‏داند که انسان آن چه را که از دیگران نمی‏پسندد، خود از آن اجتناب ورزد. 
4- قال علیه‏السلام: قال أمیرالمؤمنین: «من دخله العجب هلک...» [4] . 
فرمود: امیرالمؤمنین علیه‏السلام فرموده است : 
«هرکس که خودخواهی در اندیشه او راه یافت، هلاک شد...» 
براستی خودبینی انسان باعث هلاک اوست، زیرا در خودخواهی، آفات و زیانهای ویرانگری است که باعث ظلم و ستم به دیگران و تجاوز به ناحق می‏گردد و سبب می‏شود که شخص خودخواه، عیبها و بدیهای خود را نادیده بگیرد. 
5- قال علیه‏السلام: قال أمیرالمؤمنین علیه‏السلام: «من أیقن بالخلف جاد بالعطیة.»[5] . 
امام علیه‏السلام می‏فرماید: امیرالمؤمنین فرمود: «هرکس به پاداش یقین دارد، بیشتر بخشش و انفاق می‏کند.» چه قدر این سخن زیباست، زیرا کسی که در راه خدا انفاق می‏کند و یقین دارد که خداوند در دنیا و آخرت عوض آن را به او می‏دهد، طبیعی است که به بخشندگی فراوان، اقدام می‏کند. 
6- قال علیه‏السلام: جاء رجل یهودی الی الامام أمیرالمؤمنین علیه‏السلام فقال له: أخبرنی عما لیس لله، و عما لیس عندالله، و عما لا یعلمه الله، فقال علیه‏السلام: أما ما لا یعلمه الله فلا یعلم له ولدا، تکذیبا لکم حیث قلتم: عزیربن الله، و أما قولک: عما لیس لله، فلیس له شریک، و بهر الیهودی، فأعلن اسلامه، و تشهد الشهادتین، و خاطب الامام قائلا: «أشهد أنک الحق، و من أهل الحق، و قلت الحق...» [6] . امام علیه‏السلام فرمود: «مرد یهودیی خدمت امام امیرالمؤمنین علیه‏السلام رسید، عرض کرد: بفرمایید، آن چیست که خدا ندارد، و آن چیست که نزد خدا نیست، و آن چیست که خداوند نمی‏داند؟» امیرالمؤمنین فرمود: اما آن چیزی که خدا نمی‏داند، خداوند برای خود فرزندی نمی‏داند برخلاف قول شما یهودیان که گفتید: عزیر پسر خداست. اما چیزی که در نزد خدا نیست، ظلم و ستم بر بندگان در نزد خدا وجود ندارد. و اما این که گفتی: (چیزی که خدا ندارد.)، خداوند شریک ندارد. یهودی با شنیدن این سخنان متحیر شد و سرانجام اسلام آورد و شهادتین بر زبان جاری کرد و رو به امام کرد و گفت: «گواهی می‏دهم که تو بر حقی، و از اهل حقی و سخن حق گفتی...» 
براستی که امام امیرالمؤمنین علیه‏السلام، دروازه شهر علم پیامبر - صلی الله علیه و آله - است، و اگر مسندی برای او نهاده می‏شد، هر آینه برای پیروان انجیل، به انجیل، و پیروان زبور، به زبور، و پیروان تورات، به توراتشان فتوا می‏داد، همچنان که آن بزرگوار، خود بارها این مطلب را فرمود. به یقین اگر پس از وفات پیامبر - صلی الله علیه و آله - خلافت به آن حضرت رسیده بود، هر آینه هیچ اهل کتابی نمانده بود مگر آن که به اسلام گرویده و به راه حق بازگشته بود. 
7- روی الامام الهادی علیه‏السلام بسنده عن آبائه ان رجلا من أهل العراق دخل علی الامام أمیرالمؤمنین علیه‏السلام حین خروجه الی حرف صفین فقال له: 
«أخبرنا عن خروجنا الی أهل الشام أبقضاء من الله و قدر؟...» 
فأجابه الامام الحکیم قائلا. «أجل یا شیخ فوالله ما علوتم قلعة، و لا هبطتم بطن واد الا بقضاء من الله و قدر...» فانبری الشیخ قائلا: «عندالله أحتسب عنائی یا أمیرالمؤمنین...» وراح الامام یوضح للشیخ حقیقة القضاء والقدر قائلا: «مهلا یا شیخ!! لعلک تظن قضاءا حتما، و قدرا لازما، لو کان کذلک لبطل الثواب والعقاب، والأمر والنهی، والزجر، ولسقط معنی الوعید والوعد، و لم یکن علی مسی‏ء لائمة، و لا لمحسن محمدة، و لکان المحسن أولی باللائمة من المذنب، و المذنب أولی بالاحسان من المحسن، تلک مقالة عبدة الأوثان، و خصماء الرحمن، و قدریة هذه الأمة و مجوسها، یا شیخ: ان الله عزوجل کلف تخییرا، و نهی تحذیرا، و أعطی علی القلیل کثیرا، و لم یعص مغلوبا، و لم یطع مکرها، و لم یخلق السماوات والأرض و ما بینهما باطلا، ذلک ظن الذین کفروا، فویل للذین کفروا من النار...». 
امام هادی علیه‏السلام به سند خود از پدرانش نقل کرده است که مردی از اهل عراق، موقع عزیمت امام امیرالمؤمنین به جنگ صفین به خدمت آن حضرت رسید و عرض کرد: 
«بگو که بیرون آمدن ما از شام، به قضا و قدر الهی بود، یا نه..؟» 
امام علیه‏السلام در پاسخ وی فرمود: «آری ای شیخ، به خدا سوگند که بر تپه‏ای بالا نرفتید و به دشتی سرازیر نشدید، مگر به قضا و قدر الهی...». 
پیرمرد شامی رو به امام علیه‏السلام کرد و گفت: «یا امیرالمؤمنین رنجی که برده‏ام به حساب خدا بگذارم.» امام علیه‏السلام در حالی که حقیقت قضا و قدر را برای پیرمرد شامی توضیح می‏داد، فرمود: «ای شیخ، ساکت باش، شاید گمان بردی که قضای حتمی و تقدیر لازم بوده است. در صورتی که اگر چنین بود، ثواب و عقاب بیهوده و امر و نهی و منع بی‏فایده است و وعده ثواب و تهدید به کیفر از بین رفته است و بر بد کار ملامتی و به نیکوکار ستایشی نیست، بلکه نیکوکار سزاوارتر به سرزنش خواهد بود تا بدکار و گنهکار شایسته‏تر به احسان خواهد بود تا نیکوکار، این سخن بت پرستان و دشمنان خداست. و سخن قدریه و گبرهای این امت است. ای شیخ! همانا خدای عزوجل مردم را به انتخاب درست مکلف کرده و به زنهار نهی فرموده است و بر عمل اندک اجر فراوان داده است، و هرگز بنده در ارتکاب گناه مجبور نیست و به زور اطاعت نکند، و آسمانها و زمین را و آن چه در میان آنهاست بیهوده نیافریده است این گمان کسانی است که کافرند و وای بر آنانی که کافرند از آتش دوزخ...» 
پیرمرد شامی (پس از شنیدن این سخنان) از جا برخاست در حالی که این اشعار را می‏خواند: 

أنت الامام الذی نرجو بطاعته‏ 
یوم النجاة من الرحمن غفرانا 

أو ضحت من دیننا ما کان ملتبسا 
جزاک ربک عنا فیه احسانا 

فلیس معذرة فی فعل فاحشة 
قد کنت راکبها فسقا و عدوانا 

لا لا و لا قائلا ناهیه اوقعه‏ 
فیها عبدت اذا یا قوم شیطانا 

ولا أحب ولاشاء الفسوق و لا 
قتل الولی له ظلما و عدوانا 

انی یحب و قد صحت عزیمته‏ 
ذوالعرش أعلن ذاک الله اعلانا [7] . 

تو آن امامی که از اطاعتش در روز قیامت امید مغفرت از خدا داریم، 
شبهه دینی ما را روشن کردی، خدا تو را از جانب ما پاداش نیکو دهد، 
در کار بد کسی که از راه سرکشی و تجاوز کار زشتی را مرتکب شود، بهانه‏ای نیست، 
نه، هرگز، خدایی که او را نهی فرموده، دچار معصیتش نکرده، اگر چنین تصور کنید، شیطان را پرستیده‏اید. نه خدا دوست دارد و نه بدی را اراده فرموده و نه به ستم و ظلم، ولی خود را کشته است. کجا او چنین چیزی را دوست می‏دارد؟ در حالی که اراده او که مقتدر و تواناست استوار می‏باشد و خدای توانا این را بخوبی اعلام کرده است. ما در بحثهای آینده به طور مفصل، مسأله قضا و قدر را شرح خواهیم کرد. 
8- قال علیه‏السلام: قال أمیرالمؤمنین: «کم من غافل ینسج ثوبا لیلبسه، و انما هو کفنه، و یبنی بیتا لیسکنه، و انما هو موضع قبره...» [8] . 
امام علیه‏السلام می‏فرماید: امیرالمؤمنین فرمود: «بسا غفلت زده، که جامه‏ای را می‏بافد تا بپوشد و همان کفنش گردد، و خانه‏ای بنا کند تا ساکن شود که همانجا محل دفن اوست...» 
در این گفتار ارزشمند به بیداری و احساس و زنهار از مطامع و خواسته‏های دنیوی دعوت فرموده است . 

پی نوشت ها:
[1] امالی طوسی. 
[2] امالی طوسی. 
[3] مآثرالکبراء: 3 / 219. 
[4] وسائل الشیعه: 1 / 78. 
[5] مآثر الکبراء. 
[6] مآثر الکبراء. 
[7] توحید: ص 381 -380. 
[8] عیون اخبارالرضا. 

 

  *  عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری  *
********
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها