ماجرای تذکر رهبر انقلاب به یک عرف معمول مداحی/برخی هیئات فقط دنبال هیاهو و جنجالند
دوشنبه 8 اردیبهشت 1393 4:16 PM
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، عباس حیدرزاده، از ذاکران و مداحان نامآشنای قم است. در سال 1345 در قم و در خانوادهای مذهبی متولد شده و با توجه به ذوق و قریحه ذاتی خود در زمینه مداحی، به صورت رسمی از سال 61 به این عرصه ورود کرده است. او از جلسات حاج میرزا محمود مولوی و برادر ایشان مرحوم استاد حاج ملاحسین مولوی بهرهها برده است. حیدرزاده فوق لیسانس رشته علوم قرآن و حدیث و پژوهشگر پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق(ع) در قم است.
به بهانه ماه محرم و صفر و ایام سوگواری آلالله، خبرنگار تسنیم موضوعات متعددی چون بیوگرافی و چگونگی ورود به دستگاه امام حسین(ع)، نسبت «شور و شعور» و «ذاکر و واعظ» در این دستگاه، اصل یا فرع بودن شعر در مداحی، مداحی و صله، هیئت و سیاست و... را با او به گفتوگو نشسته است. متن کامل این گفتوگو بدین شرح منتشر میشود:
*تسنیم: برای شروع بحث لطفا مختصری از نحوه ورودتان به مداحی و اساتیدی که خدمت آنها تلمذ کردهاید، بفرمایید.
از سنین خرد سالی یک هیئت محلی در محله «باغ پنبه» قم متشکل از هم سن و سالهای خودمان از 8 سال تا 15 سال داشتیم. ایام ماه محرم که میرسید این هیئت دسته عزاداری داشت و از این خانه به آن خانه میرفتیم. من هم عضو این هیئت بودم. جالب این بود که در هر خانهای که میرفتیم همین بچههای خردسال یک روضهای میخواندند و سینهای میزدند. بعد آن صاحب خانه هم یک چیزی را مثل قند و چایی به عنوان هدیه به هیئت می داد.
از همانجا بود که دوستان به ما می گفتند بخوان. با توجه به اینکه اخوی بزرگتر ما مداح بود و این سابقه مداحی در خانواده ما وجود داشت، روی حساب همین سابقه به ما گفتند بخوان و شروع اولیه کار مداحی ما هم از همان جا بود. کم کم این ذوق و قریحه ما در مدرسه و در گروه های سرود و قرآن و دعا خواندن های سر صف شکوفا شد. بعد از آن هم دیگر وارد فضای جنگ و جبهه شدیم. آنجا هم به مداحی ادامه دادیم و مداحی را به صورت رسمی از سال 1360 شروع کردم. اساتید بنده هم مرحوم حاج ملاحسین مولوی و اخوی ایشان آقای حاج میرزا محمود مولوی بودند که ایشان هنوز در قید حیات هستند و سنشان بالاست.
*تسنیم: یعنی شما از همان ابتدای امر هم مداحی را به صورت اصولی و خدمت اساتید این فن گذرانده و یاد گرفتید؟
بله. ما در محله خودمان جلسه مداحی ای تشکیل دادیم که مدیر و استادش هم آقای میرزا محمد مولوی اخوی حاج ملاحسین مولوی معروف بودند. بچه های محل مداحی می کردیم و ایشان ایرادات ما را می گرفتند و تذکراتی به ما می دادند و ما هم هر هفته شعر حفظ می کردیم و در آن جلسه می خواندیم و تشویق می شدیم. هر کسی هم که شعر حفظ نبود، این استاد ما اجازه نمی دادند که بخوانند و این خود باعث می شد که یک رقابتی بین ما و دوستانمان در آن جلسه باشد. همین مسئله باعث شد که سعی و تلاشمان را بیشتر کنیم و خدا هم مدد کرد و خواست که ما این توفیق را پیدا کردیم و مداحی را ادامه دادیم تا به اینجا رسیدیم.
*تسنیم: الآن خیلی سال هست که در قم کلاسهای مداحی شما برگزار میشود و به صورت اصولی مداحی را آموزش میدهید. به نظر میآید که این کلاسها هم ادامه همان کلاسهایی باشد که خودتان در آن مداحی را فرا گرفتید.
بله. ادامه همان جاست. چون ما همیشه دنبال این بودیم که از استاد فوت و فن کار را یاد بگیریم. در عین حال که دنبال کسب هنر و فن مداحی بودیم، تلاشمان هم برای حفظ شعر و به دست آوردن مطالب زیاد بود که بالاخره با دست پر به مجالس برویم. چون به نظرم این خیلی مهم است.
*تسنیم: بسیاری مداحی را ترکیبی از فن و معنویت میدانند؛ آیا شما هم چنین اعتقادی دارید و اگر پاسخ مثبت است در این ترکیب کدام یک غالب است؟
مداحی چند نوع مهارت است که اینها با هم مداحی را تشکیل میدهند. یک چیز نیست که بگوییم فلانی معنویت دارد، پس مداح خوبی است یا فلانی فن مداحی را بلد است، پس مداح خوبی است. فلانی علمش را دارد و مداح خوبی است یا فلانی علمش را ندارد ولی اخلاص دارد و مداح خوبی است. این ها باید همه با هم توامان باشند. یعنی یک مداح باید روی معنویات زیاد کار کند، باایمان باشد. کسی که باایمان باشد اخلاص در او هست، تقوا هست، واجباتش را درست و به موقع انجام میدهد و سعی میکند محرمات را ترک کند و معصیت و گناه نکند. بعد از آن سو باید دنبال علم مداحی هم برود. برود شعر مداحی را اصولی یاد بگیرد که چه شعری بخواند و چگونه بخواند و چه آهنگی را انتخاب کند.
این انتخاب شعر و انتخاب آهنگ متاثر از آن ایمانش است. یعنی اگر ایمان داشته باشد، سعی میکند شعری را انتخاب کند که در شأن اهل بیت باشد و در آن وهن اهل بیت و مذهب نباشد. آهنگی انتخاب کند که توهین به اهل بیت نباشد. همه این ها ریشهاش در ایمان است. مداح اگر ایمان نداشته باشد ممکن است که هر شعری را بخواند. هر آهنگی را بخواند. هر کجا برود بخواند. به هر مجلسی تن بدهد. اینها خیلی مهم است و ریشه در ایمان مداح دارد. اگر مداح متدین بود تمام این چیزها را رعایت می کند و از آن طرف هم خداوند متعال به او تفضل می کند. اهل بیت به او نگاه می کنند و دستش را میگیرند.
توفیقاتی که خداوند به مداحان میدهد بر اساس همین ایمانشان است. خدا میبیند که این دارد خوب جلو میآید و خوب بندگی میکند به او جایزه میدهد. این توفیقات هم مداح را بالا می برد. پس نتیجه میگیریم که ابتدا و شروع کار و پیششرط و ریشه اصلی مداحی ایمان است.
*تسنیم: یکی از نکاتی که در بین مداحان قدیم مهم بوده است، بحث حفظ بودن اشعار مداحی بوده است و این امر یک امتیاز برای مداحان محسوب میشده است. در چند سال اخیر و با پیدایش سبک های نوین در مداحی این امر کمرنگ شده است و به نظر میآید شاید برخی مداحان کمتر به بحث انتخاب شعرهایشان توجه میکنند.
بحث حفظ شعر خیلی کار خوبی است و یک امتیاز برای مداح به شمار میآید. چون مسلطتر است و بهتر می تواند اجرا بکند. اندوخته خودش است و هر وقت و هر کجا که بخواهد می تواند بخواند و نیازی به کاغذ و نوشته ندارد و اعتبار خود شخص بیشتر میشود. لکن اگر شعر را حفظ نبود مشکلی ندارد. چون که اشعار امروزه جدید هستند و مداحان نمیرسند که همه اشعار را حفظ کنند. از آن طرف هم چون این مداحیها ضبط شده و بعد پخش می شود، باید اشعار جدید بخوانند و مجالس هم متعدد شده است و به حفظ نمی رسند. مقام معظم رهبری فرمودند که ما نمیگوییم که از حفظ بخوانید، از رو بخوانید ولی شعرهای محکم و قوی بخوانید. به هر جهت مهم این است که اشعار قوی و محکم و بدون تزلزل باشد.
* تسنیم: یک نکته دیگر آن است که با پیدایش سبکهای جدید در مداحی و به وجود آمدن این نوع مداحی نوین، یک نوآوریها و خلاقیت هایی در کار مداحان از بحث سبکسازی گرفته تا شعرهای آنان به وجود آمده است. تا چه میزان با این نوآوریها در مداحیها موافقید و راه مقابله با ورود انحرافات احتمالی در این سبکها را چه می دانید؟
سبک جدید خوب است: «لکل جدید لذة»، منتها سبک جدید باید در راستای اهداف اهل بیت(ع) باشد. یعنی به سنت ما ضربه نزند. اگر شعر جدید بود، وهن مذهب و اهل بیت(ع) و غلو و تحریف در آن وجود نداشته باشد. بدعتی در آن وجود نداشته باشد. اگر سبک جدید بود، وهن مذهب ما نباشد. یعنی نگویند شیعیان دارند ترانه می خوانند. نگویند ترانه ها را دارند در سینه زنی هایشان به اسم امام حسین(ع) می خوانند و ما را مسخره کنند؛ باید خیلی دقت شود.
مهمتر از همه اینها توجه به این نکته است که ما معتقدیم مجالسی که برپا می شود خود اهل بیت(ع) در آن جلسه حضور دارند. ما اعتقاد داریم که امام زمان(عج) در این مجالس حضور دارند. گاهی بعضی از مداحان حین خواندنشان اشاره میکنند که مثلا آقا یا حضرت بقیةالله(عج) ببخشید. خب این ببخشید گفتن یعنی اینکه آقا حضور دارند. آیا این که میگویی به آن اعتقاد داری که آقا حضور دارند؟ اگر اعتقاد داری که آقا حضور دارند وقتی در محضر آقا این سبک و شعر را می خوانی یعنی داری به حضرت جسارت میکنی. وقتی در محضر آقا، مقام عمه جانشان حضرت زینب(س) را پایین می آوری و در حد یک زن کتک خورده به حضرت خطاب می کنی، اگر واقعا اعتقاد به حضور حضرت در جلسه دارید پس این چه وضع سینه زدن و بالا پایین پریدن است؟
این ها یک چیزایی هستند که به اعتقادات ما برمی گردد. چون ما یقین نداریم، این کارها را انجام میدهیم. ریشهاش همان ایمان و تقواست که اگر مداح تقوای کافی نداشته باشد به این چیزها اهمیت نمیدهد. مهم برایش این است آن جوانی که روبرویش ایستاده و سینه می زند خوشش بیاید. یعنی هم و غمش این میشود که این مخاطب خوشش بیاید و بگوید: بهبه چه سبک قشنگی خواند. این دنبال این نیست که حضرت زهرا(س) و امام زمان(عج) به او بگویند بهبه و بارک الله! چه زیبا خواندی. یکی از علما به من میفرمودند که شما موقعی موفق خواهی بود که وقتی روی منبر مینشینی و روضه میخوانی، حس کنی که حضرت زهرا(س) پای روضهات نشسته است و دارد گریه میکند. آن موقع بدان که به شما عنایتی شده است.
آیا ما دنبال این هستیم که در محضر حضرت زهرا(س) روضه بخوانیم یا اینکه میخواهیم آن جوان مستمع ما خوشش بیاید؟ من خیلی متاسفم از اینکه جامعه دارد به سمت و سویی میرود که ما واقعیتها را فراموش کردهایم و به حبابهایی که تشکیل شده و توخالی و بیارزش هم هستند، بها میدهیم. البته در این موضوع یک نکته خیلی مهم است که آقایان رئیس هیئتها خیلی در این قضیه نقش مهمی دارند. چون تصمیم گیرنده اینها هستند. اینها هستند که منبری و مداح را دعوت میکنند. اگر اینها باایمان و متعهد باشند و دقت کنند که چه افرادی را دعوت می کنند، شاهد این آسیبها نخواهیم بود. باید توجه کنند این مداحی که دعوت میکنند، آیا متعهد و باایمان است؟ باسواد است؟ تاثیرگذار است یا نه؟
متاسفانه بعضی از این مسئولان هیئات دنبال هیاهو و جمعیت و سر و صدا هستند. یک بار یکی از این هیئت های بزرگ قم به بنده میگفت که فلانی ما دنبال جمعیت هستیم. ما کاری به این نداریم که مداحمان این ویژگیها را داشته باشد. حالا مداح آمده و در آن جلسه توهین به امام زمان(عج) کرده است. این فاجعه است که ما مسیر اصلی را گم کردهایم و به اسم اهل بیت(ع) داریم ضربه به مکتب اهل بیت(ع) میزنیم و یک عده جمعیت زیادی را به یک راه منحرف میکشانیم. اینها به نظر من خیانت به دستگاه اهل بیت(ع) است و فردای قیامت باید انسان جوابگو باشد. من هشدار میدهم این آقایان رئیس هیئتها که واقعا توجه به این موضوعات ندارند، توجه کنند که خدای نکرده فردای قیامت گیر نباشند.
البته دستگاههای فرهنگی کشور هم مقصر هستند. ما الآن در هر استانی شورای هیئات مذهبی و کانون مداحان داریم. اینها وظیفهشان رسیدگی به همین امور هیئتهاست. یکی از وظایفشان این است که بررسی کنند و مداحانی که لایق نیستند را هیئات دعوت نکنند یا به هیئات بگویند مداحی که میخواهید دعوت بکنید، مثلا باید این شرایط را داشته باشد. دستگاههای فرهنگی دیگر مثل سازمان تبلیغات و اداره ارشاد و شهرداریها هم میتوانند از نشر نرمافزارهای مجالس اینگونه و یا از تبلیغات آنها جلوگیری کنند.
*تسنیم: از قدیم الایام شاهد این بودهایم که مداحان پیشکسوت ما بسیار پای منبر علما مینشستهاند و با علما خیلی ارتباط داشتند. با بررسی زندگی مداحان پیرغلامی چون مرحوم نادعلی کربلایی، مرحوم حاج اکبر ناظم، مرحوم حاج محمد علامه، مرحوم متین پور، مرحوم ملاحسین مولوی، مرحوم حاج عباس جوادی، جناب استاد ستایشگر و... میتوان به این نکته پی برد. اما امروزه و در بین مداحان نسل جوان این رویه کمرنگ شده است. به نظر شما این امر از کجا نشات میگیرد و چه آسیبها و تبعاتی میتواند داشته باشد؟
یکی از آفتها این است که آقایان مداح از علما دور هستند یا بالعکس آن علما مداحان را تحویل نمیگیرند. این یک موضوعی است که باید به آن پرداخت. مثلا استاد ما مرحوم حاجحسین مولوی پای درس آیتالله میرزاابوالفضل زاهدی در زیرزمین مسجد امام حسن عسکری(ع) در چهارراه بازار قم بوده و تفسیر قرآن را از ایشان یاد گرفتهاند. خیلی از مطالب مداحیشان را از درس ایشان گرفتند. لذا اینکه ملا شدند به خاطر این است که پای درس آیتالله زاهدی بودند. همین استاد ما منزل آیتالله سیدعباس کاشانی زیاد میرفتند و با علمای دیگر هم ارتباط داشتند.
در روایات آمده است که همنشینی با علما جزء عمر آدم حساب نمیشود. در روایات داریم که با کسی نشست و برخاست کنید که شما را به یاد خدا بیندازد و علمتان را زیاد کند و معارفتان بالا برود. متاسفانه این موضوع بین آقایان مداح کم است. اگر این رفت و آمد رواج پیدا کند، باعث میشود که علم و ایمان و تقوا و خداترسی انسان زیاد شود. باید این همنشینی با علما باشد. باید اصلا برویم و التماس کنیم به آقایان علما که یک چیزی یاد ما بدهید؛ یعنی ما باید برویم دنبالش و ما باید بخواهیم. این نیاز یک مداح است، اگر یک مداح دنبال این جور مسائل رفت، موفق و ماندگار خواهد بود.
مثلاً شما به این روایت نگاه کنید: علما مثل ستارگانی هستند که در آسمان علم و امامت میدرخشند. الآن در زمان غیبت امام زمان(عج) کسانی که امور دینی و حکومتی ما را میچرخانند علما هستند. ما دین و معارف اهل بیت(ع) را باید از علما بگیریم. متاسفانه این حلقه مفقوده و گمشده در برخی از دوستان مداح ماست.
*تسنیم: البته از طرفی هم آنقدر بر مقام والای ذاکران مداحان اهل بیت(ع) در روایات تأکید شده که بسیاری از علمای بزرگ هم به مقام روضهخوانی و مداحی اهل بیت غبطه میخوردهاند؛ با این حال این جنبه هم در بین علما و وعاظ کمتر دیده میشود، نظر شما در این باره چیست؟
بله، از آن طرف هم برخی از علما مداحان را به آن صورتی که باید تحویل نمیگیرند و پای منبر مداحان نمینشینند و با مداحان نمیجوشند.
*تسنیم: شما در منزل علمای بسیاری روضهخوانی و مداحی کردهاید؛ اگر خاطرهای از آن جلسات دارید، بفرمایید.
روایات زیادی در تاریخ در مورد روضهخوانان و مداحان و شاعران اهل بیت(ع) داریم که خود اهل بیت(ع) چقدر آنها را تکریم کرده و به آنها صله دادهاند و از آنها تمجید کردهاند. من خودم با بیت برخی از علما رفت و آمد دارم. اینها خیلی مداحان و روضهخوانان را دوست دارند. اجازه بدهید دو خاطره در همین مورد برای شما نقل کنم:
یک موقعی از دفتر آیتالله العظمی مکارم شیرازی با من تماس گرفتند که فلانی بیا آقا کارتان دارد. بنده رفتم و با اینکه چند نفر پشت در اتاق ایشان منتظر بودند، من را بدون نوبت به داخل اتاق محضر ایشان بردند. آقا بعد از سلام و احوالپرسی فرمودند که یک کتابی برای من نوشتهاند، به اسم «نیم قرن خدمت به مکتب اهل بیت(ع)». پایان این کتاب 40 صفحه شعرهای من است. اشعار سروده شده را از شما میخواهم که در یک نواری برای من بخوانید که من هر موقع در اثر مطالعات و تدریس خسته میشوم این نوار را گوش بدهم تا خستگیام بیرون رود. خدمتشان گفتم که صدای من ملالآور است و بیشتر شما را خسته میکند. گفتند نه، بین آقایان مداحان صدای شما دلنشین است. گفتم اگر شما دستور میدهید، به روی چشم.
ایشان همان کتاب را با خط خودشان نوشتند و به من اهدا کردند و مسئول دفترشان هم 3 نوار خالی به من دادند. من هم آمدم و بعد از یک مدتی اینها را در دو نوار خواندم و بردم خدمت آقا تقدیم کردم. همین سال گذشته بود از آقازاده ایشان پرسیدم که آقا هنوز آن نوارها را دارند که فرمودند بله و هنوز هم گوش میکنند.
خاطره دیگر اینکه من منزل یک عالمی روضه میرفتم که ایشان از عرفا هستند و هنوز هم در قید حیات هستند؛ بعد از اینکه روز آخر مداحی ما تمام شد، ایشان آمدند و جلوی در کفشهای مرا جفت کردند. باور کنید خم شدند و دست مرا بوسیدند و گفتند این به خاطر این است که شما روضهخوان و مداح امام حسین(ع) هستید. آن علمایی که اهل عمل هستند، مداحان را دوست دارند و با آنها مانوسند. منتها ما مداحان یک مقدار کمکاری میکنیم و از سمت دیگر هم گاهی اوقات برخی از بزرگان کملطفی می کنند. به هر جهت این ها باید در جامعه مداحان ما حل شود تا ان شاءالله جامعه مداحی ما متاثر از علما و بزرگان دین شود.
*تسنیم: سؤال بعدی درباره نسبت هیئت و دستگاه امام حسین(ع) با سیاست است؛ مجالس اهلبیت(ع) خصوصا تکیه و هیئت امام حسین (ع) از دیرباز در کنار فضای معنوی و روضه و مناجات، پایگاه سیاسی مردم هم بوده است. اما برخی از نوحهخوانان و ذاکران به بهانه دوری از سیاست و اهل آن، از خواندن اشعاری درباره انقلاب، شهدا و دفاع مقدس پرهیز میکنند و ادعایشان این است که دستگاه اهل بیت(ع) ربطی با سیاست ندارد. نظر شما در این باره چیست؟
در مورد رابطه هیئت و سیاست موضوع خیلی روشن است که اصلا ائمه ما کارشان سیاسی بوده است. اگر کارشان سیاسی نبود، شهید نمیشدند. اگر امام حسین(ع) کارشان سیاسی نبود که به جنگ نمیپرداختند. اگر کار حضرت سیاسی نبود، میتوانست با یزید بیعت بکند و یک گوشه و کناری بنشیند و به عنوان پسر پیامبر(ص) احترامش هم محفوظ بود؛ ولی حضرت به شهادت رسیدند که از اسلام دفاع بکنند. کار امام حسین(ع) عین سیاست است. امیرالمومنین(ع) 4 سال و چند ماه حکومت کردند و همهاش را در جنگ بودند. شما ببینید اگر حضرت کارشان سیاسی نبود که جنگی نداشتند. اگر بحث سیاسی نبود که امام موسیبنجعفر(ع) به زندان نمیرفتند. یا امام رضا(ع) را از مدینه تبعید نمیکردند و به مرو نمیآوردند؛ پس کار ائمه ما سیاسی است.
بحث دیگر بحث انقلاب ماست. انقلاب امام خمینی(ره) بود که اسلام را زنده کرد. زمان طاغوت که این وسعت عزاداریها وجود نداشت. زمان رضاشاه روضه خواندن قدغن بوده است. مردم در زیرزمین خانههایشان مخفیانه روضه میگرفتهاند. امام(ره) انقلاب کرد، این همه شهید دادیم و به برکت مجاهدتهای امام(ره) و شهدای انقلاب اسلام زنده شد و این ندای انقلاب دنیا را گرفت. 8 سال دفاع مقدس که این همه شهید دادیم و این همه جانباز و آزاده و خانواده شهدا برای چه بود؟ چگونه میتوانیم در هیئاتمان همه اینها را فراموش کنیم و اسمی از اینها نبریم و یادی از این ها نکنیم؟ چگونه افتخار به حکومتمان نکنیم که حکومتی شیعی داریم و چگونه نگوییم که ما حمایتگر این انقلاب هستیم و ادامه دهنده خون شهدا؟
اگر ما بگوییم که سیاست نباشد، پس ما راه اهل بیت را ادامه ندادهایم. اهل بیت(ع) همه کارشان سیاسی بود. اگر حضرت زینب(س) کارشان سیاسی نبود، یک جایی مینشست و گریه میکرد و دیگر خطبه نمیخواند. آن وقت چرا ما از سیاست نگوییم؟
*تسنیم: حال که مسئله ورود هیئات و مداحان به مسائل سیاسی و نوع پرداختن به مسائل سیاسی و روز اهمیت دارد، به نظر شما نحوه ورود به مسائل سیاسی و تبیین مسائل روز در هیئات چگونه باید باشد؟
ما نمیگوییم همه مجلس ما سیاسی باشد. نه، من اصلا به این اعتقاد ندارم؛ ولیکن باید ما هدفمان دفاع از انقلاب باشد. وقتی داریم از امام حسین(ع) سخن میگوییم این را لحاظ کنیم که ما این مجالس را از برکت خون امام و شهدا داریم. واقعا اگر کسی اینها را از مجالس امام حسین(ع) حذف کند، آن رسالتی که بر عهده دارد درست انجام نداده است و به تعهد خود نسبت به نظام و اسلام و خون شهدا عمل نکرده است. این هم نیاز به یک تبیین مشروحی دارد. به نظر من ما در هیئات نباید جزئینگری داشته باشیم که در بحثهای سیاسی از چهرههای سیاسی خاصی دفاع کنیم. مهم دفاع از حکومت و نظام اسلامی و ولایت فقیه است. این هم باید به صورتی باشد که زیاد از حد و مرز خودش خارج نشود و به گونهای باشد که در بزنگاههای حساس، مردم را به این سمتوسو توجه دهیم.
*تسنیم: سؤال بعدی در مورد ارتزاق از راه مداحی است؛ به نظر شما این پسندیده است که یک مداح، مداحی را شغل خود بداند و از راه آن ارتزاق کند و شغل دیگری برای امرار معاش نداشته باشد؟
نه، من این را تایید نمیکنم و به نظرم کار درستی نیست. استاد ما مرحوم حاج حسین مولوی هم تاکید داشتند که مداحی شغل نیست. خود ایشان هم کار آزاد داشتند و در کنار آن کار مداحی میکردند. این ارتزاق از راه مداحی آفتهای زیادی دارد. از جمله اینکه مداح به خاطر اینکه زندگیاش را تامین کند وارد بحث نرخ تعیین کردن و پول به حساب واریز کردن و نگاه مادی صرف میشود و این خیلی اشتباه است و باعث میشود که قلب آدمی بمیرد و حال معنوی پیدا نکند و مداح رسالتش را درست انجام ندهد. همچنین خود اینها باعث میشود که پای مداح به مجالسی که نباید برود و در شأن او نیست، کشیده میشود؛ مثل مردهخوانی در قبرستان و خواندن در مجالس عروسی. چون آن موقع مداحی که شغل دیگری ندارد، نیاز به این پولها پیدا میکند و در واقع کاسب میشود؛ آن وقت نوکری دیگر معنایی ندارد.
*تسنیم: البته بحث صله دادن به روضهخوان ها و مداح ها از زمان اهل بیت(ع) رسم رایج و پسندیدهای بوده است. منتها چیزی که اکنون در برخی جاها دیده میشود، این بحث نرخگذاری توسط برخی مداحان است که شاید یکی از دلایل آن هم رعایت نکردن برخی اصول هیئتداری توسط بانیان جلسات و برخی بدعتگذاریها توسط آنان باشد که باعث این امر شده است؛ نظر حضرتعالی چیست؟
بله، متاسفانه برخی مسئول هیئات و بانیان جلسات مداحان را نادرست بار میآورند. یعنی مبالغ بالا میدهند و وقتی که آن مداح مزه آن مبلغ زیاد را چشید، دیگر به مجالس دیگری که کمتر به او بدهند نمیرود. لذا این مداحها ضربه میخورند. چون اینگونه موارد زود مداحان را زمین میزند. بالاخره اهل بیت(ع) نظارهگر ما هستند. من یک داستانی خدمتتان بگویم. در کتاب مقتل شیخ الرئیس یک داستانی آمده است: شخصی به نام نظام رشتی از وعاظ معروف تهران بود. ایشان به کربلا مشرف میشوند و چند روز در آنجا میمانند و زیارت میکنند. موقع برگشتن، وقتی که میخواسته سوغاتی بخرد، پولش تمام میشود. کنار ضریح امام حسین(ع) میرود و به امام(ع) میگوید که این رسم ارباب و نوکری نیست. ما عمری است که نوکر و روضهخوان شماییم و بعد از یک عمر آمدهایم کربلا، حالا پول نداریم که سوغاتی بخریم. زن و بچهمان منتظرند. اگر دست خالی برگردیم، درست نیست. این را میگوید و به مسافرخانه برمیگردد و میخوابد.
شب در عالم خواب میبیند که حضرت سیدالشهدا(ع) با اصحابشان در حرم نشستهاند و حضرت برای اصحاب صحبت میکنند. ایشان وارد میشوند و کنار دست حبیب بن مظاهر مینشیند. حضرت فرمایشاتشان که تمام میشود رو میکنند به این فرد و میگویند نظام چه میخواهی؟ این فرد هم همان حاجت را میگویند. حضرت به ایشان میگویند تو نوکر پولی ما بودی، ولی عیبی ندارد؛ بعد حضرت به حبیب اشاره میکنند که حبیب یک حواله برایش بنویس. منظورم این است که اهل بیت (ع) به این چیزها توجه دارند. اینکه اگر به این مسائل توجه نکنیم و مست مادیات بشویم، باعث میشود بعد از مردنمان همه این مادیات از بین میرود و دیگر چیزی برای آخرتمان نمانده باشد.
*تسنیم: به عنوان حسن ختام گفتوگو اگر خاطرهای از دیدار با رهبر مقام معظم رهبری و مداحی در محضر ایشان دارید، بفرمائید.
البته خاطره زیاد است. یکی از مواردی که ایشان گاهی به ما تذکر میدادند بحث شعر بود. ایشان خیلی نسبت به بحث شعر توجه و دقت دارند و تاکید دارند که اشعار محکم را بخوانید. گاهی برخی از اشعار را به من تذکر دادند که این شعر مثلا این ایراد را دارد. در یک ملاقات که ایام روضههای فاطمیه(س) در بیت رهبری بود، ایشان نکتهای را به بنده فرمودند و گفتند که به مداحان دیگر هم بگویید. وقتی من محضر ایشان مداحی کردم، در آخر خواندنم به مستمعین گفتم دستها را بالا بیاورید و بگویید یا زهرا(س).
بعد وقتی من خدمت ایشان برای عرض ارادت رسیدم، فرمودند: اینکه شما گفتید دستها را بالا بیاورید و بگویید یا زهرا(س)، ما هیچ کجا نداریم که برای غیر از خدا دست بالا بیاورید؛ نه در منابع اهل سنت و نه در منابع شیعه. شما خودتان رعایت کنید و به دیگر مداحان هم بگویید که فقط برای یا الله گفتن از مردم بخواهند که دستشان را بالا بیاورند. فکر می کنم دقت و ظرافت ایشان بر روی این نکته به دلیل این بود که توجه داشته باشیم، اینهایی که ما را مشرک میدانند و ایراد میگیرند که اینها دستشان را برای گفتن یا حسین(ع) و یا زهرا(س) بالا می آورند و ایشان را خدای خود میدانند، سوء استفاده نکنند و شائبه بدعتگذاری و شرک ایجاد نشود.