0

هديه شاعر و نجات از جن

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

هديه شاعر و نجات از جن
یک شنبه 7 اردیبهشت 1393  12:34 AM

هديه شاعر و نجات از جن
مرحوم شيخ طوسي در کتاب خود، به نقل از امام هادي عليه السلام آورده است: 
امام موسي کاظم عليه السلام حکايت نمود: روزي پدرم امام جعفر صادق عليه السلام در بستر بيماري خوابيده بود، و من کنار بالين آن حضرت نشسته بودم، که يکي از شعراء به نام اشجع سلمي به ديدار پدرم آمد. 
اشجع پس از آن که وارد اتاق شد، کنار بستر پدرم نشست و در فکر و اندوه فرو رفت؛ پدرم امام صادق عليه السلام خطاب به او کرد و فرمود: اي أشجع! به چه مي انديشي؛ و براي چه اين قدر غمگيني، خواسته ات را بگو؟ 
أشجع در مدح و ثناي حضرت، همچنين براي شفا و بهبودي آن بزرگوار دو بيت شعر سرود، پس از آن پدرم به يکي از غلامان خود فرمود: چه مقدار پول باقي مانده است؟ 
غلام گفت: چهارصد درهم. 
حضرت فرمود: آن ها را به أشجع تحويل بده، همين که شاعر هديه حضرت را گرفت، تشکّر کرد و رفت. 
پدرم فرمود: او را باز گردانيد، وقتي أشجع بازگشت، گفت: اي سرور و مولايم! آنچه مي خواستم به من دادي و مرا بي نياز نمودي، پس چرا مرا برگرداندي؟ 
حضرت فرمود: پدرم از پدران بزرگوارش، از پيغمبر خدا صلوات اللّه و سلامه عليهم نقل فرمود: بهترين هديّه، آن است که ماندگار باشد؛ و آنچه را دادم، ناچيز بود؛ اين انگشتر را نيز بگير و موقع نياز آن را بفروش. 
اشجع گفت: ياابن رسول اللّه! مرا تأمين و بي نياز نمودي؛ ولي من مسافرت هاي زياد و طولاني مي روم؛ و در بعضي مواقع وحشت مرا فرا مي گيرد، چنانچه ممکن باشد، دعائي را به من بياموز تا از برکت آن در امان باشم؟ 
حضرت در همان حالتي که قرار داشت، فرمود: هرگاه وحشت کردي، دست راست خود را روي سر بگذار و با صداي بلند بخوان: أفغير دين اللّه يبغون و له أسلم من في السّموات طوعا و کرها و إليه يرجعون [1] . 
سپس راوي از قول اشجع افزود، که گفت: چون از حضرت خداحافظي کردم و به سفري که در پيش داشتم، رفتم، در مسير راه به بياباني ترسناک قرار گرفتم و صداي وحشتناکي را شنيدم که گفت: او را دست گير کنيد. 
و من فورا آن دعاي حضرت را خواندم، آن گاه صدائي را شنيدم که گفت: چگونه او را بگيريم؛ و حال آن که ناپديد گشته است؛ و در نتيجه سالم و صحيح از آن بيابان گذر کردم. [2] . 

پی نوشت ها: 
[1] سوره آل عمران: آيه 83. 
[2] أمالي شيخ طوسي: ص 176، بحارالانوار: ج 47، ص 310. 

 

  *  عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری  *
********
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها