جنگ صفین پیامدهای شومی بر جای گذاشت. یکی از آنها این بود که سپاهیان شام با حیلهی عمر و عاص، قرآن را بر سر نیزه کردند و فریاد زدند: بیایید بین ما و شما، قرآن داوری کند.
و همین کار، موجب بروز اختلاف در میان سپاه امام علی علیهالسلام گرید و سپس ماجرای ننگین داوری حکمین پیش آمد و جمعی از دوستان دیروز امام علی علیهالسلام، از آن حضرت جدا شده و به عنوان خوارج ظهور کردند.
گستاخی خوارج به جایی رسید که امام علی علیهالسلام را کافر خواندند و اعلام جنگ با آن حضرت نمودند. با این بهانه که چرا امام علی علیهالسلام داوری حکمین (ابوموسی و عمرو عاص) را پذیرفته است؟! با این که خود آنها، با تحمیل و فشار، موجب بروز حادثهی ننگینی شدند.
حضرت امام علی علیهالسلام میخواست که با استدلال و بیان مطالب، آتش فتنه را خاموش کند، ولی خوارج بر شعله ور شدن این آتش، دامن میزدند، که سرانجام ماجرای جنگ نهروان پیش آمد. امام علی علیهالسلام و سپاهیانش، در این جنگ، همهی افراد خوارج - جز نه نفر را که گریختند - به هلاکت رسانیدند.
امام حسن علیهالسلام، در این ماجرا نیز دستیار بزرگ پدر بزرگوارش، حضرت امام علی علیهالسلام بود. در آغاز، بسیار سعی کرد تا آتش فتنه انگیزان خوارج را خاموش کند، ولی وساطت امام حسن علیهالسلام نیز در آن کوردلان اثر نکرد.
امیرمؤمنان، امام علی علیهالسلام، به فرزند بزرگوارش، امام حسن علیهالسلام فرمود: برخیز، با اینها (خوارج معترض) سخن بگو و ماجرای داوری حکمین را برای آنها بیان کن.
امام حسن علیهالسلام برخاست و خطبه خواند و مطالبی فرمود. در فرازی از این خطبه این چنین آمده است:
«أیها الناس! انکم قد اکثرتم فی امر عبدالله بن قیس و عمرو بن العاص، فانهما بعثا لیحکما بکتاب الله، فحکما بالهوی علی الکتاب، و من کان هکذا لم یسم حکما، و لکنه محکوم علیه»[1] .
یعنی: «ای مردم! در مورد ابوموسی و عمروعاص (حکمین)، بسیار سخن گفتید. همانا بدانید که این دو نفر (به دومة الجندل، برای داوری) فرستاده شدند، تا بر اساس کتاب خدا (قرآن)، داوری کنند. ولی آنها مطابق هوای نفس خود داوری کردند. کسی که چنین باشد، حاکم (داور مورد قبول) نخواهد بود، بلکه محکوم است».
امام حسن علیهالسلام، با این بیان، داوری حکمین را محکوم کرد، ولی خوارج دست از لجاجت خود برنداشتند و به مخالفت خود ادامه دادند و سرانجام، با دست خود، گور خود را کندند و وجود ننگینشان به دست سپاهیان امام علی علیهالسلام، از صفحهی روزگار محو شد[2] .
پی نوشت ها:
[1] مناقب آل ابیطالب، ج 3، ص 193.
[2] سیرهی چهارده معصوم علیهمالسلام، ص 260، با اندکی تغییر.